شئون طلبگی
استاد محمدی میگفت:” شیخی بود که در دهه اول محرم چند جا مجلس روضه داشت. انقدر سرش شلوغ بود که وقت نداشت برای خوردن نهار به خانه برود. برای همین لقمههای نان و پنیر آماده کرده بود و در جیب عبایش گذاشته بود تا در راه بخورد. اتفاقا یکی از روزها که سوار بر خرش میرفت و لقمهاش را میخورد عدهای از پا منبریهایش او را در حال تناول لقمه دیدند. در حالی که سوار بر خرش میرفت.
از فردا در شهر پخش شد که ملا روی خرش نشسته بود و بَلِّه میخورد. برای همین از آن روز به بعد کسی او را برای مجالس روضه دعوت نکرد چون او را فردی بیادب و بی منزلت یافته بودند.”
منظور استاد این بود که شاید نان و پنیر خوردن روی مرکبی ساده کاری عجیب و دور از عقل نباشد و شاید همه مردم همین کار را بکنند، اما انجام دادن این کار توسط کسی که خودش را در نظر مردم مطرح کرده به عنوان مقتدا و مبلغ دین، دور از شان و منزلت است.
واقعیت این است که شئون طلبگی و شئون امام جماعت و شئون مداح و روضهخوان یکی از مواردی است که از عرف جامعه گرفته میشود. بر خلاف تصور نوطلبهها این شئون طلبگی یکی از موارد درج شده در کتب دینی و آموزشی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. از مواردی که مجوز نماز خواندن پشت سر امام جماعت است این است که او در بین مردم و عرف جامعه رفتاری پسندیده و در شان طلبگی داشته باشد.
مشکل امروز ما با طلبهنماها و شیادان همین امر است. شیادان که برای گمراه کردن مردم راه و روش درست را انتخاب میکنند و اتفاقا با رعایت شئون طلبگی مردم را به راحتی گمراه میکنند و در برابر طلبههایی که شان خودشان رو پایمال میکنند و خودشان را در چشم مردم خوار و بی مقدار و باقی طلبه های مومن را بی ارزش میگردانند.
به نظر میرسد راه طلبگی بیشتر از یک درس خواندن صرف باشد. شئون طلبگی لازمه ی طلبگی است. اگر جنم جهاد با نفس نداری کنار بکش! راه سربازی امام زمان علیه السلام مرد جنگ با نفس میخواهد.