• خانه  اخیر جستجو فهرست مطالب آرشیوها موضوعات آخرین نظرات تماس  نقشه سایت 

دست نوشته های خاتون

غزلهای عاشقی

تمام دلخوشی

سلام تمام دلخوشی‌ام!
این روزها که میگذرد جای خالی‌ات را بیشتر احساس میکنم. قلب من! امید دلم! نفسهایم به شماره افتاده است.

سلام همه‌ی زندگی!
زندگی کردن در این دنیای وانفسا بدون تو معنی ندارد. لذتی نیست در این دنیا وقتی تو نیستی! کاش دوری از تو نازنین پایان بیابد.

سلام دلیل دلتنگی!
دلتنگی‌هایم از حد و مرز گذشته است. از بس ندیدمت درد و دلهایم دارد سرازیر میشود. باز خوب است صدایم را میشنوی، مرا میبینی!

سلام تمام دلخوشی‌ام صاحب الزمان.
آقای من. روزها را به امید آمدنت طی میکنم شاید برسد طلعت حکومت صالحه‌ات و دلم شاد شود به رویت روی ماهت.
آقا جان! روزهای دوری را به پایان رسان. جانها دیگر طاقت دوری ندارند. دلها برای شما آرام گشته. ارواح مومنین به دنبال تو سرگردانند.

بهترین روز عمرم

03 شهریور 1396

عید غدیر خم بهترین روز عمر همه ی ما بچه شیعه هاست. آخر بابای مهربان مان در آن روز به مقام ولایتِ الله منصوب شده است.

خیلی ها هستند که چشم دیدن بابای مان را نداشتند و ندارند برای همین سعی شان را می‌کنند عید بزرگ مام را کوچک جلوه دهند اما هر کس این روز را عزیز شمارد عیدی اش را از دست مبارک رسول خدا صلوات الله علیه خواهد گرفت.

هر سال بچه ها منتظر عید غدیر می‌شوند که ببینند هدیه ی امسال خاله جان برایشان چیست. خاله این روزها هرچه بتواند کادو میخرد که روز عید همه را خوشحال کند. هر سال یک کیک بزرگ هم برای بچه ها می‌خرد و برایشان جشن می‌گیرد. خاله جان می‌گوید:” هر کس در شادی امیرالمومنین علی علیه السلام خوشحال باشه آقا بهش عیدی میده. روز عید غدیر هیچ کس نباید ناراحت باشه.”

من هم باید بروم برای بچه ها هدیه و کیک بخرم. روز عید غدیر هیچ کس نباید ناراحت باشد. آخر عید غدیر بهترین روز عمر ما و آقایمان امیرالمومنین علی علیه السلام است.

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

آرزوی دیدار

28 مرداد 1396

#به_قلم_خودم

#دلنوشته_مهدوی
قبل ازاینکه بیام حوزه در محضر یکی از اساتید تهران روزهای دوشنبه و چهار شنبه کلاس مهدویت میرفتیم. خیلی از اطلاعاتی را که درباره ی آقا میدانم استاد اکبری یادم داده بود. کتابهایشان را هم خریده و خوانده بودم. انقدر میدانستم که شبهات هر کسی را در مجالس خانه مان جواب میدادم و حال آنکه فقط 17 سالم بود. کلاس های مهدویت استاد اکبری واقعا عالی و به درد بخور بودند.
استاد به جز اینکه علمی و عقلی و نقلی به بررسی مباحث مهدویت میپردازند بسیار به انس با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه تاکید دارند انقدر که میفرمودند اگر کسی در وجودش این عشق را احساس نمیکند ذکر دوستت دارم آقا بردارد. انقدربگوید تا دلش بدون آقا دوام نیاورد. انصافا هم تاثیر داشت.
یکی از حرف های استاد همیشه برای من یک مساله است. نمیدانم باید سرش پافشاری کنم یا بسپرم دست خود حضرت آقا؟ یعنی نمیدانم باید یک بچه ی نق نقو شوم و هی گریه کنم و التماس یا نه باید خانوم شوم و ادب رو رعایت کنم تا آقا خودش هر وقت صلاح دید مرا حاجت روا کند؟ اما استاد اصرار دارد که اگر بمیری و حاجت روا نشوی آنوقت گذشتگان مواخذه ات میکنند که تو که در توانت بود چرا کوتاهی کردی؟ میدانید چه چیز را میگویم؟ آرزوی دیدار روی حضرتش
استاد اکبری می‌گوید اگر عمرت به پایان برسد و آقایت را ندیده باشی می‌خواهی چه جواب بدهی به خاطر بی عرضگی ات که نتوانستی آقا را ببینی ؟ به گذشتگان که می‌گویند تو که در زمان حضرتش بودی چرا کاری نکردی که به محضرش برسی؟ چه جوابی خواهی داد؟
اما راستش را بخواهید من فکر میکنم درخواست زیارت حضرت آقا خیلی لازم و خوب است اما بهتر است همراه با کار برای حضرتش باشد. یعنی به نظرم اگر آقا من بچه شیعه را ببیند که بدون دیدار حضرتش و گرفتن دستور مستقیم از زبان خودش دارم همان کاری را انجام می‌دهم که وظیفه ام هست بهتر باشد. مولا که نمیگذارد کار بنده و عبدش بدون مزد باقی بماند. مهم این است که او مرا ببیند و از کارم راضی باشد. حالا اگر من بنده رویش را ندیدم همچین هم به جایی از دنیا بر نمی‌خورد. با اینکه میدانم اگر یک روز لایق دیدار روی ماهش باشم از من دریغ نخواهد کرد.
راستش را بخواهید در آسیب شناسی عاشقی ام به این نکته رسیدم که اگر هدف من فقط دیدن روی ماهش باشد و بعد برسم خدمت ایشان و رویشان را ببینم خوب آن موقع چه دارم به محضرشان تقدیم کنم؟ اگر هم نرسم خدمتشان پس لابد بنده ی خوبی نیستم یا آقای من خوب نیست که دلش به حال عاشق دلسوخته اش نمی‌سوزد؟ در احوالات افرادی که به خدمتش رسیده اند میبینم یا لایق دیدارش نبودند یا تاب تحمل دیدن روی ماهش را نداشتند. حالا من بالاخره یکی از اینها هستم. یا لایق نیستم یا تاب و تحمل ندارم. پس باز هم باید آقایم خودش تصمیم بگیرد و من باید به وظیفه ی سربازی ام عمل کنم.
مهم این است که او مرا میبیند.همین برای من بس است که همان شوم که او می‌خواهد و همان عمل را انجام دهم که او انتظار دارد. برای دیدن روی ماهش آرزو دارم اما مثل شیعه ی شعر های عاشقانه آواره ی کوه و بیابان نمی‌شوم. یا مثل رمال داستان قفل ساز دنبال هر کاری نمیروم که به محضرش به زور شرفیاب شوم. آقا خودش فرمود که انصاف داشته باشید و به واجبات تان درست عمل کنید من خود به دیدارتان می‌آیم.
اما آقا جان. همه ی استدلال های عقلی ام درست. کارهایم را برای رضای خدا میکنم و برای تو قدم بر میدارم اما آیا فرزند دلش برای پدرش تنگ نمی‌شود که بخواهد روی ماهش را ببیند؟ حتی اگر انقدر این فرزند بد باشد که دل بابا را آزرده کرده باشد آیا لایق یک لحظه ی دیدن روی ماهش نیست تا دلش آرام گیرد؟ مولای خوب غزلهای عاشقانه ی من سلام. سلام بابای بی کسی ها و غربت ها. سلام عزیز سفر کرده ی از دیار نامرد ها. بابای خوب غزل های من سلام.
بابا جانم.
عید غدیر در راه است و من از حالا دلم برای غربت جد غریبت حسین علیه السلام گرفته است و دارم اشک می‌ریزم که چطور بغض باباجانمان امیر المومنین را داشتند که این همه ظلم را روانه ی جان پسر مظلومش کردند؟ و هنوز هم این عداوت ادامه دارد…

بیشتر بخوانید
 1 نظر

زائر امام رضا

26 مرداد 1396

​همین هیبت و قیافه ی ما کافی بود برای اینکه متوجه شوند ما مسافریم اما تعجب کرده بودند که چطور با این همه فاصله از جاده مسافر این طرف ها پیدایش شده؟ وقتی ازشان پرسیدم وضوخانه کجاست خیلی طول کشید تا یکی از جوانها را پیدا کردند که بهمان جواب دهد.

نماز که تمام شد تک تک شان با ما مصافحه کردند و دست دادند و قبول باشه گفتند تا اینکه موقع خداحافظی یکی شان پرسید:” شما زائر امام رضایید؟” وقتی عزیز جواب مثبت داد دلهاشان پر کشید سمت حرم آقا و یکی یکی ازمان التماس دعا میگرفتند و قول سلام.

آقا جانم. نامت که بر روی مان مینشیند و عنوان زائر میگیریم برای همه ی مردم محترم می‌شویم. آبروی دو عالم آبروی گدایی که حالا پیک سلام ها شده است را بخر و ملتمسان دعا را حاجت روا بگردان.

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

دوست تان دارم

23 مرداد 1396

مادرم تاج سرم که هیچ تمام زندگی من است. پدرم تکیه گاه که هیچ همه ی دار و ندار من است. دار و ندار و همه ی زندگی ام، دوست تان دارم.

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

زیارت عاشورا

22 مرداد 1396

زیارت عاشورا

. بسم رب الحسین

                            چله.نوکری

 هر روز با خواندن یک زیارت عاشورا به استقبال محرم میرویم

 

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‏ (السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ) السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكُمْ مِنِّي جَمِيعاً سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ (بِكُمْ) عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلاَمِ‏ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ‏ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ‏ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتَالِكُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ (مِنْ) أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِيَائِهِمْ‏ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً (شَمِراً) وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِكَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي‏ لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِي بِكَ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي (بِكَ) أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَيْنِ عليه السلام فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاَتِكَ‏ وَ بِالْبَرَاءَةِ  مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَيْهِ بُنْيَانَهُ‏ وَ جَرَى فِي ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَشْيَاعِكُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ‏ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاَتِكُمْ وَ مُوَالاَةِ وَلِيِّكُمْ‏ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ‏ إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ‏ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ وَ رَزَقَنِي الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ‏ أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ‏ وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِي (ثَارَكُمْ) مَعَ إِمَامٍ هُدًى (مَهْدِيٍّ) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ‏ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ   بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِهِ‏ مُصِيبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الْإِسْلاَمِ وَ فِي جَمِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ (الْأَرَضِينَ) اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْكَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ (فِيهِ) بَنُو أُمَيَّةَ وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلَى (لِسَانِكَ) وَ لِسَانِ نَبِيِّكَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِيهِ نَبِيُّكَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ

عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِينَ‏ وَ هَذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذَابَ (الْأَلِيمَ) اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا وَ أَيَّامِ حَيَاتِي‏ بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوَالاَةِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ (عَلَيْهِ وَ) عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ سپس صد مرتبه میگويى: اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ‏ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي (الَّذِينَ) جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَايَعَتْ) عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً  بعد صد مرتبه میگويى: السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ‏ عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ (لِزِيَارَتِكَ) السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ  آنگاه مي گوئي: اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ‏ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ وَ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ  سپس به سجده مي روي و مي گوئي: اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي‏ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عليه السلام‏

نشر.دهید.تا.شما.هم.ثواب.کنید

??کانال مداحی یاس کبود??

?http://sapp.ir/yasekabood?

بیشتر بخوانید
 1 نظر

تلظی نکن عشق مادر

22 مرداد 1396

​دختر کوچکم نیمه های شب از خواب بیدار شده بود و لب هایش را بر هم می‌زد و گریه میکرد و می‌گفت:"آب” نیمه شب روضه ی علی به راه انداخته بود.

السلام علی الطفل الرضیع

 

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

فطیرِ خاله

20 مرداد 1396

خودش می‌گفت تا حالا فطیر نپختم اما عروسم که می‌پزد بهش کمک میکنم.برای همین می‌دانم چکار باید بکنم.

خوب بود که حرمت سادات خاله گفت بلد نیست وگرنه فکر می‌کردم سالیان سال است که فطیر می‌پزد. یادم نبود که خانم سوگولی خانه ی پدر و همسرش بوده و دست به سیاه و سفید نمی‌زده.

خدا رحمتش کند. هر کار که ازش طلب میکردی نمی‌گفت نه. می‌گفت بلد نیستم ولی سعی خودم را می‌کنم. لا اقل اگر نشد حسرت نمی‌خورم که ای کاش امتحانش می‌کردم.

نمیتوانم کلمه ی جالبی نیست. آدم اگر بخواهد همه چیز ممکن است. آخر گفته اند خواستن توانستن است پس نباید نا امید شد.

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

تولد هندوانه

17 مرداد 1396

تخم هندوانه افتاده بود کنار راه پله و فکر میکرد که دیگر آخر کار است. نا امید همان گوشه خوابیده بود و گریه میکرد. آخر به هیچ وجه امکان نداشت که بتواند بزرگ شود و مادر شود و هزاران بچه مثل خودش به دنیا بیاورد.

شب که خوابیده بود ناگهان باران بارید. با آب باران فرو رفت در زمین و پنهان شد.صبح که از خواب بیدار شده بود خودش را زیر خاک ها و سبز دیده بود. با خدای خودش گفت:” خدایا شکرت. تو هیچ کس را نا امید نمی‌کنی.ممنون که به من هم زندگی بخشیدی." 

هندوانه ی کوچولو تازه متولد شده. زیر راه پله ی خانه ی روستایی. صاحب خانه که او را دید گل از گلش شکفت و رو به آسمان کرد و گفت:” خدا یا قدرت و کرامتت را شکر.”

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

حال خوش

07 مرداد 1396

اگر میخواهی در حرم آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام همه ی دنیا و آخرت را بهت بدهند باید حال خوش پیدا کنی. برای همین بابا جان که میرود پابوس امام هشتم دلم میخواهد مرا هم با خودش ببرد آخر آداب زیارت را خیلی قشنگ به جا می آورد.مثلا قبل از خروج از هتل غسل میکند و بهترین لباس را میپوشد. وقت رفتن قلب و زبانش را مشغول ذکر میکند و چشمانش را مشغول تماشاهای حرم. باب الرضا که میرسیم با باران اشک آقا را سلام میدهد و با سری افکنده وارد میشود. آدم همین که همراهش باشد بس است برای کیفور شدن در حرم علی ابن موسی الرضا علیه السلام. آخر حال خوش مسری است. آن موقع است که از غم های عالم رها میشوم و اصلا یادم میرود از آقا چه چیزی بخواهم.
عبادت کردن در حرم از نبات های سوغاتی شیرین تر است. آخر اینجا محل رفت و آمد فرشتگان است. همین میشود که گاهی وقت ها دلم میخواهدبا عمه جان بروم زیارت. عمه از آن معلم هاست که وقت برایشان طلاست. از یک دقیقه بودن با او همه چیز گیرت می آید. وقتی میرویم زیارت، دعای عالیه المضامین میخوانیم و عدیله. نماز جعفر طیار که جای خودش را دارد. همه ی اقوام و دوستانمان را در زیارتمان شریک میکنیم و دو تایی دلمان نمی‌آید از حرم برگردیم.
خیلی وقت ها آدم دلش میخواهد با آقا جان خلوت کند و دل بدهد و قلوه بگیرد آن هم بدون هیچ مزاحمتی. این میشود که میروم یک گوشه ی دنجی در حرم پیدا  می‌ کنم و تک و تنها حرف هایم را که به آقا میگویم آخر مطمئنم که آقا همه شان را میشنود و خودش کمکم خواهد کرد.آنوقت است که دیگر نگران هیچ  غصه ای در عالم نمی‌شوم.

چقدر این روزها دلتنگ حریم با صفایش هستم. دوست دارم فقط حرم گردی کنم وبه تماشای صحن و سرایش بنشینم. نگاه کردن به گنبد وبارگاهت تنها دلخوشی ما بچه شیعه هاست آقا جان!

بیشتر بخوانید
 1 نظر

پا به پای عنوان بصری

07 مرداد 1396

​عنوان مردي نكته سنج بود.روزي كه رفت خدمت امام صادق عليه السلام واز ايشان خواست كه از علمشان به اوبياموزد خوب دانست كه جواب امام صادق  عليه السلام براي از سر بازكردن است. آخر آقا بهش گفته بود که زیر نظر ماموران حکومت است. گفته بود اذکار واوراد شبانه روزی دارد و وقت ندارد علم به کسی بیاموزد.آقا اورا حواله به مالک کرده بود. وقتي كه از نزد امام آمد خوب دانسته بود كه آقا در اوخيري نديده كه مايل نيست با او هم نشين باشد.اگرنه آقا اين همه شاگرد دارد و تا حالا به يكي شان نگفته كه من اذكار شبانه روزي دارم و وقت ندارم به تو علم بياموزم. افسرده و غمگين به طرف مسجد النبي روانه شد و آنجا با خداي خودش درد ودل كرد. ناراحتی اش انقدر شدید شد که دیگر حوصله نداشت از خانه خارج شود الا برای نمازجماعت.

آدم اگر زرنگ باشد با يك بار و دوبار ترد شدن از در خانه ي بزرگان نميرود و باز نگردد. شايد آقا مي خواسته امتحانش كند.همين شد كه چند روز بعد باز هم رفت در خانه ي مولا. غلام خانه بهش گفته بود آقا وقت ندارد. در حال عبادت است. او هم گفته بود حالا يك بار خدمت آقا بگوييد من آمده ام. شايد غلام حالش را كه براي آقا تعريف كرده بود آقا دلش به رحم آمده بود.او را پذيرفت اما هنوز سر سنگين است. عنوان با خودش گفت اگر همين سلام و زيارت برايم بماند و آقا مرا يكبار ديگر ترد كند بازهم خدا را شكر.آقا كنيه اش را پرسيده بود و او را تکریم نموده بود. آخر در عرب رسم است براي تكريم فرد او را با كنيه اش صدا ميزنند.

نجمه که سرا پاگوش شده بود گفت:” خوب بعدش چی؟ آقا بالاخره جوابشو دادن؟” گفتم:” آقا مهربان تر از آن است که سائلی را از در خانه اش ردکند.بعد کمی تامل پرسیده بودند حالا چه ميخواهي؟ عنوان قنددر دلش اب ميكرد كه آقا ازش حاجتش را پرسيده. يك بار ديگرهم از آقا خواسته بود که او را علم بياموزد. اینبار آقا جوابش را داده بود که :"علم آموختنی نیست. نوری است که خدا باید به آدم بدهد و آن هم با عبودیت واقعی حاصل میشود.” آقا اول وآخر حرف ها را بهش گفته بود.نجمه گفت:” من هم مثل عنوان غصه دار شدم. اینکه به امام زمانم نمیرسم حتما همین است که من هم عبودیتم مشکل دارد؟” جوابی ندادم و به قصه ادامه دادم.

عنوان خوب دانست که باید عبد شود تا به علم دست یابد اما پرسید:” حقيقت عبوديت چيست؟” خلاصه اش را بگویم  آقا فرموده بود:"حقیقت عبودیت سه‌ چيز است‌: اول اينكه‌ بنده، خدارا مالک همه چیزبداند وازخودش هیچ چیز نبیند آنوقت است که اگرخدا امر کند که بگذارد وبرود برایش گران تمام نمی شود. دوم آنکه این بنده دیگر برای هیچ کاری تدبیر نمی کند و همه چیز رابه خداوند می سپارد. همین میشود که خودش را امانتدار خدا میبیند و راحت انفاق میکندو دیگر مشکلات برایش سخت نمی آید. سوم اینکه این بنده وقتی خودش را مشغول کاری میکندکه خدا بهش امر کرده است دیگر به خودش فخر و مباهات نمیکند.” نجمه همان طور که بلند بلند فکر میکرد گفت:” این میشه که این آدم دنبال  فخر و مباهات نمیره و برای کسب مقام  و منصب حرص نمی زنه. و این میشه که دیگه این آدم وقت خودش روبه چیزهای بیخود هدر نمیده” گفتم دقیقا آقا هم همین ها را گفته بودند.

نجمه! عنوان بصری تازه اصل عبودیت را فهمیده بود این بودکه از امام صادق علیه السلام خواست که نصیحتش کند. آقا هم او را به نه چیز وصیت کرده بود.سه تایش درباره ی تربیت نفس بود و سه تا درباره ی حلم و بردباری و سه تا درباره ی علم. بعد هم فرموده بود حواست را خوب جمع کن تا یاد بگیری و حتما عمل کنی.نجمه گفت:"حتما اینها پایه ی دست یافتن به عبودیت است؟”

ادامه دادم:” سخنان آقا مهم اند. اگر کسی عمل کنه همون میشه که باید باشه. فکر کنم مشکل ما طلبه ها هم همین هاست” رفتم دنبال بقیه ی دستان. میدانی برای تهذیب نفس چه باید بکنی؟ شکمت را نگه دار.تا گرسنه نشدی یا میل به چیزی نداشتی نخور که باعث حماقت است.وقتی هم خواستی بخوری نام خدا ببر. برای بالا بردن صبر وتحملت باید به این نکته ها دقت کنی.اول اینکه اگر کسی به تو گفت :"اگر يك‌ كلمه‌ بگوئي‌ ده‌ تا مي‌شنوي‌". به‌ او بگو: “اگر ده‌ كلمه‌ بگوئي‌ يكي‌ هم‌ نمي‌شنوي‌!"دوم اینکه اگر کسی تو را دشنام داد بگو:” اگر راست میگویی خدا از من بگذرد اگردروغ است که خدا تورا بیامرزد. و سوم اینکه اگر کسی گفت تو را ناسزا میدهم تو بگو من خیر خواه تو ام و تورا مراعات میکنم. و سه چیز درباره ی علم این است که هرچه نمیدانی از علما بپرس یا بر احتیاط عمل کن و از فتوا بپرهیز.

سخنان حضرت صادق علیه السلام تمام شد و عنوان را مرخص نمود.نجمه که ناراحت بودگفت:” اگر این توصیه های امام صادق علیه السلام را انجام داده بودیم الان ما هم طلبه ی خوبی برای آقامون میشدیم.” گفتم: هنوز هم دیر نشده. بیا از الان این طور باشیم.”

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

Imam Hussain

03 مرداد 1396

As the enemies had the body of Imam Hussain (as) surrounded, each took their turn stabbing his pure defenseless body, laid out on the ground; thus, while viciousness, revengefulness, and feral behavior swept through the battle field, in the camps of Imam Hussain (as) the spirit of remembrance in God, the human quality of tenderness, and intense emotions prevailed.

 

All women and children—no one but women and children were left in the camps, with the exception of the only surviving male Ali Ibn Hussain (as) who was ill—were worried about Hussain Ibn Ali (as) and what would transpire next.

They came out of their tents, and proceeded to the area where they believed Hussain Ibn Ali’s (as) body was seized; it has been narrated that the women departed from the camp. You have probably seen or heard how Arab women weep and mourn: it is still common among Arab women to mourn painfully upon the death of their loved ones; they beat their own faces, and pull at their hair; they mourn in such an intense manner. Well, these women had lost a loved one, a man like Hussain Ibn Ali (as).

Hazrat Zeinab was heading the women towards the sight of his martyrdom. When she arrived, she spotted the body of her beloved brother on the blistering grounds of Karbala. Instead of revealing some sort of reaction, or grievance, she went to the corpse of her beloved Hussain (as), and called on her grandfather (pbuh). She said, “O’ the Messenger of God, peace be upon you! Take a look at your Hussain who is covered in blood, with his body hacked up.” O’ my dear grandfather! O’ Great Prophet, look towards the hot desert of Karbala. This is your Hussain who is now covered in blood and dust.

Then, as it has been narrated, Zeinab (as) reached her hands beneath the body of Hussain Ibn Ali (as) and called out, “O’ God! Please accept this sacrifice from the progeny of Muhammad (saw)!”

Ayatollah Khamenei, 9/27/1985

 

بیشتر بخوانید
 1 نظر

الهم عرفنی نفسک

28 تیر 1396

از آنجایی که ادعیه و اوراد هم از زبان ائمه ی معصومین ایراد شده اند در مقام عمل بسیار با اهمیت هستند.یعنی انسان میتواند به اعمال و رفتاری که ادعیه به آنها توصیه و توجه میکنند عمل کند زیرا آنها نیز یکی از سنت های ائمه ی معصومین صلوات الله علیه هستند تا آنجا که امام سجاد علیه السلام احکام و مسائل علمی و تربیتی را در قالب ادعیه به مردم آموزش میدادند. از جمله ی ادعیه ی مهم دعای اللهم عرفنی نفسک میباشد که شیخ کلینی و غیر او از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده ‏اند.

حضرت صادق علیه السلام این دعا را تعلیم زراره فرموده که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخوانند و دعا این است: اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی.(۱)

ترجمه: “خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده ‏ات را نشناخته ‏ام، خدایا فرستاده‏ ات را به من‏ بشناسان، زیرا اگر فرستاده‏ ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته ‏ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به‏ من نشناسانی، از دین خود گمراه می‏ شوم.”

اما نکاتی چند در این دعا حائز اهمیت است. چرا باید این دعا برای نجات شیعه در عصر غیبت مفید فایده باشد؟ متن دعا جواب این معماست.این دعا سیر حرکت یک مسلمان را به سمت دینداری و خداپرستی نشان میدهد. در واقع اگر کسی بخواهد راه درست را انتخاب کند این دعا تابلو های راهنمای وسط جاده ی رسیدن به سعات است. در ابتدای دعا میخوانیم:” اللهم عرفنی نفسک” خدایا نفس خودت را به من بشناسان. شناخت خداوند و شناخت اوصاف او و توحید اولین گام رسیدن به صلاح و رستگاری است.چه اینکه اگر شخص ذره ای از مقام توحید پایین بیاید دچار مرتبه ای از شرک گشته و همان قدر از دینداری وراه صلاح دور میشود. شرک مراتبی دارد و انقدر آهسته و آرام در دلهانفوذ میکند که خیلی از اوقات انسان خودش متوجه مشرک بودن خودش نمیشود.مثلا ًضعف در توسل و توکل قبول این شرک است که خداوند قادر به انجام امور نیست. پس اگر خداوند را قادر مطلق بداند در هیچ کاری از توسل و توکل بر او کوتاه نمی آید.یا اینکه پیروی از هوای نفس. هوای نفس همان منیت ها و خواهش های دل انسان است. همان ها که در لحظه میگوییم دلم خواست و یا هوس کردم یا نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. وقتی از هوای نفس پیروی میکنی در واقع او را خدای خود ساخته ای. اینجاست که قبول ولایت الله در همه ی امور خودش را نشان میدهد و هر کس تابع محض پروردگار خویش شود و در واقع تقوای الهی پیشه کند رستگار خواهد بود. “فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک” وقتی خدای خویش را نشناسم پیامبرش را هم نخواهم شناخت.

“الهم عرفنی نبیک"خداوندا نبی خودت را به من بشناسان. همان که راه تو را نشانم میدهد. اساسا اگر برای کسی وجود خداوند اثبات شود و او را قادر مطلق بداند این لازم می آید که یک فرستاده ای از طرف خداوند طلب کند.آنوقت است که نبی میتواند خودش را اثبات کند و بگوید این من هستم.فرستاده ای از جانب خدای متعال. اما همین نبی باید حقش گزارده شود.باید تمام و کمال اطاعت شود.اگرنه قبول این فرستاده محقق نشده و رسالتش ابتر باقی میماند. پس خدایا نبی ات را به من بشناسان همان طور که باید حقش را به جا بیاورم و اطاعتش کنم. عدم اطاعت درست از نبی باعث گمراهی خیلی ازافراد در طول تاریخ گشته است. همان هایی که خودشان را از نبی بالاتر میدیدند و روی سخن او حرف میزدند. همان هایی که در لحظات آخر عمر نبی اکرم صلوات الله علیه او را هزیان گو نامیدند و نگذاشتند ایشان راه بعد از خود را جاودانه به ثبت برساند.” فان لم اعرف نبیک لم اعرف حجتک"حال اگر نبیت را درست نشناسم حجتت را درست نخوام شناخت.

رسول اکرم صلوات الله علیه بارها فرمودند:” من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه” یعنی هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. شناخت امام زمانش یعنی اینکه بداند امامش کیست و بداند این امام امروز از او چه درخواستی دارد. یعنی بداند وظیفه اش امروز در قبال امام زمانه ی خودش چیست؟ یعنی بتواند او را آنطور که حق اوست اطاعت کند. امام زمانه ی بعد از رسول اکرم صلوات الله علیه امیرالمومنین علی علیه السلام بود که رسول اکرم صلوات الله علیه بارها او را به مردم معرفی نمود.و این ادامه دارد تا زمان اکنون. حال هم اگر کسی امام زمانه ی خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.اما آیا شناخت امام منحصر به شناخت اوصاف ظاهری اوست؟ مطمئنا نه. چرا که مردمی که در روز عاشورا جلوی سید الشهداء ایستادند خودشان میدانستند که این حسین همان امام زمانه ی من است اما هوا و هوس نمیگذاشت راه درست را انتخاب کنند. شناخت امام زمان یعنی چه؟ چرا امام صادق علیه السلام میفرمایند که “فان لم اعرف حجتک ضللت عن دینی” ؟ و چرا پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود:” به مرگ جاهلیت مرده است کسی که امامش را نشناسد” ؟ امامت را باید به گونه ای بشناسی که وقتی تو را گفت در تنور آتش بنشین بدون تعلل انجام دهی. امامت را باید به گونه ای بشناسی که او نگفته تو خودت بدانی باید چکار کنی‌. امام زمانت را باید به گونه ای بشناسی که به اندازه ی دانه ی خردلی از او عقب نمانی و از او جلو نیافتی که اگر عقب افتادی میشوی توابین که معلوم نیست رستگار شوی و اگر جلو افتادی میشوی خوارج که قصد جان امامشان را کردند و او را به شهادت رساندند.

این دعا یک دوره ی دین شناسی به شیعه می‌آموزد. تا خدا را به درستی نشناسی پیامبرت را نخواهی شناخت و تا پیامبرت را نشناسی امام زمانت را نخواهی شناخت و اگر امام زمانت را نشناختی ضلالت در دین در انتظار توست.و این رمز حفظ شیعه در حوادث آخر الزمان است.

(۱)مفاتیح الجنان

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

جاده ی مه آلود

26 تیر 1396

جاده که مه میشود رویایی است. آدم احساس میکند وسط بهشت دارد راه میرود. اما مه آن هم در جاده ی پر پیچ و خمی مثل هزارچم همچین هم کم خطرناک نیست. جلوی پای آدم را که مه بگیرد آدم راهش را گم میکند. یعنی انقدر مهو زیبایی آن مه میشود که یادش میرود جاده هزار پیچ تند دارد.انقدر که از اسمش پیداست، هزار چم. خدایا چشمی بهمان بده که ماورای مه روزگارمان را درک کنیم و از اتفاقات پیش رو برای لذت بردن و پیشرفت استفاده کنیم.خدایا مه روزگارمان را با پرتو آفتاب علم و معرفتت از بین ببر تا بندگان ناتوانت  گمراه نشوند. پ.ن: جاده ی چالوس اکثر اوقات مه آلود هست ولی این مه واقعا زیباست. البته کم پیش میآید انقدر مه باشد که آدم جلوی پایش را نتواند ببیند اما هست. در کل جاده ی

چالوس با مه هایش خیلی زیباتر است.

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

گه گاهی زندگی باید کرد

26 تیر 1396

گاهی وقت ها آدم باید سر از بین سنگ ها بیرون بیاورد تا دنیا را بتواند بهتر ببیند. گاهی وقت ها ابر های دلگیر آسمان را زیباتر می‌کنند. گاهی وقت ها دل آدم که آشوب باشد تماشایی تر میشود. گاهی وقت ها سنگ های بزرگ باید باشند تا جایت قرص و محکم شود. گاهی وقتها باید خیلی ساده زندگی کرد.مثل این گیاه هرزه که هر طور شده سر از سنگ بیرون آورده.یا این آسمان که با همه ی گرفتگی اش زیباست و دریایی که کمی خروش دارد و نوید میدهد که زندگی در جریان است. گاهی وقت ها فقط باید دل سپرد به زندگی تا خودش تو را با خود ببرد هرکجا که دوست دارد.به همین سادگی و زیبایی

 

 

بیشتر بخوانید
 1 نظر

چالش عشق

21 تیر 1396

یکی دو روزی هست که یک چالش جدید در فضای مجازی راه افتاده است که خب هواخواه هم کم پیدا نکرده است. دروغ نگویم من هم در آن شرکت کردم. نامش هست ” چالش عشق” این طور هست که هر کسی  خودش و عشقش را به دیگران نشان می دهد. فارق از اینکه اینیستا گرامی ها همگی شان ثابت کردند که عاشق رهبر عزیز وفرزانه ی انقلاب هستند اما این چالش نکته هایی دارد که از چشم همه دور مانده است.

مثلا اینکه وقتی قرار است امروز روز “عفاف و حجاب” باشد و همه جا از قبل اعلام شده حالا با این چالش پیش آمده حتما یک سری خانم چادری شروع خواهند کرد به انتشار عکس های با چادرشان و نشاندن عکس حضرت آقا کنار عکس خودشان که بگویند یعنی ما چادری های با ایمان عاشق این آقای مظلومیم. اما یادشان میرود که آقایمان دلش نمی خواهد ببیند زنان مومنه حیا و عفاف شان را به حراج بگذارند و بروند در ملاء عام تبرج کنند.

شاید شما هم همان سوال کلیشه ای در ذهن تان بیاید که خوب مرد ها در خیابان هم مارا می بینند. چادر هم که حجاب برتر است. اما شما حتما یادتان هست که مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها خودش را از چشم نا بینا هم پنهان کرد زیرا گفت او حضور من را درک میکند. حالا بفرمایید عکس صورت زیبای شما با چشم های عسلی که دل هر کسی را میبرد وقتی قرار است سالیان سال اینجا در هشتگ چالش عشق باقی بماند چطور ممکن است کسی را به هوس نیاندازد؟

تبرج جاهلیت مدرن همین است که زنان مسلمان فکر می کنند اگر روسری قشنگ سر کنم و عکسم را منتشر کنم در اینیستاگرام این می شود تبلیغ حجاب و عفاف و حیا. تبرج جدید جاهلی این است که زنان چادری و با حجاب ما فکر میکنند اینکه مدام در چشم نامحرم ها هستم و همه ی زوایای قیافه ی زیبای من را سر فرصت بر انداز میکنند این تبلیغ حجاب است. نه عزیز من.نه با مرام. نه عشقم. تو با این کارت فقط لجن می کشی به این چادری که میگویی هدیه ی حضرت زهراست. همین چادری که می گویی الان باید مدافع حریم خانواده باشد.

لطفا جاهل نباشید

لطفا عاقل شوید. حیا یتان کجا رفته است؟

این کار شما ضدتبلیغ است. بالا غیرتا چادر را وسیله ی تبرج خودتان نکنید. حتی اگر این عکس از پشت سر باشد.

لطفا با اسم ثواب گناه نکنید.

بیشتر بخوانید
 3 نظر

ولایت فقیه

10 تیر 1396

​❓منشأ اصلی مشروعیت نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه اسلام چیست؟
?مشروعیّت‌ این نظام به تفکّر اسلامى و به استوارى بر پایه‌ى اسلام است؛ مشروعیّت‌ مجلس و رهبرى هم بر همین اساس است. ۱۳۸۲/۳/۷

?در نظام جمهورى اسلامى، اساس حرکت بر پایبندى به مبانى است. آن چیزى که به‌عنوان مبدأ مشروعیّت‌ این نظام محسوب میشود، یعنى ولایت‌ الهى که به فقیه منتقل میشود، مشروط است به پایبندى بر احکام الهى.

?آن کسى که در رتبه‌ى #رهبرى نشسته است، اگر نسبت به آرمانهاى اسلامى، نسبت به قوانین اسلامى از لحاظ نظرى یا عملى، بى‌قید شود، از مشروعیّت مى‌افتد و دیگر اطاعت او بر کسى واجب نیست، بلکه جایز نیست. این، در خود قانون اساسى، یعنى در خود سند اصلى انقلاب، ثبت شده است‌. ۱۳۸۵/۳/۱۴

?مشروعیّت‌ من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت‌خواهى است. این، پایه‌ى مشروعیّت‌ ما است. در نظام جمهورى اسلامى مبناى نظام و مشروعیّت‌ نظام متّکى به حق‌ و عدل است. ۱۳۸۹/۴/۷

?مشروعیّت‌ِ همه‌ى ارکان و اجزاى نظام اسلامى به رعایت‌ احکام‌ الهى است. ۱۳۷۱/۳/۷

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

ولایت فقیه

10 تیر 1396

آیا دخالت نظر و رأی مردم در مشروعیت حکومت، اختصاص به زمان غیبت دارد و یا در زمان حضور امام معصوم نیز مطرح است؟

❔در این دیدگاه نقش مردم در فعلیت و اعمال ولایت چگونه مطرح می­‌گردد؟
?رهبرانقلاب: امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه منشأ حکومت را زور و اقتدار نمیداند و خود او هم در عمل این را ثابت میکند.

?از نظر علی (علیه‌السلام) منشأ اصلی حکومت، یک سلسله ارزشهای معنوی است؛ … او حکومت و ولایت امر مردم را ناشی از یک ارزش معنوی میداند، اما فقط این ارزش معنوی هم کافی نیست برای اینکه انسان فعلاً و عملاً حاکم و والی باشد، بلکه مردم هم در اینجا سهمی دارند و آن بیعت است … .

? بیعت منجزکننده‌ی حق خلافت است؛ آن ارزشها آن وقتی میتواند فعلاً و عملاً کسی را به مقام ولایت امر برساند که مردم هم او را بپذیرند و قبول کنند، که این مسئله در باب نقش مردم در حکومت باز مورد توجه قرار میگیرد. ۱۳۶۰/۲/۲۹
?نقش رأی #مردم در مشروعیت نظام| ۴/۷

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

ولایت فقیه

06 تیر 1396

❓آیا از منظر اسلام، بیعت و رأی مردم برای حقانیت زمامداری (حکومت) زمامدار کافی است؟

?رهبرانقلاب: در اسلام هیچ ولایت و حاکمیتى بر انسانها مقبول نیست، مگر اینکه خداى متعال مشخّص کند.
?ما هرجا که در مسائل فراوان فقهى که به ولایت حاکم، ولایت قاضى یا به ولایت مؤمن -که انواع و اقسام ولایات وجود دارد- ارتباط پیدا میکند، شک کنیم که آیا دلیل شرعى بر تجویز این ولایت قائم هست یا نه، میگوییم نه؛ چرا؟ چون اصل، عدم ولایت است.
?این منطق اسلام است. آن وقتى این ولایت مورد قبول است که شارع آن را تنفیذ کرده باشد و تنفیذ شارع به این است که آن کسى که ولایت را به او میدهیم -در هر مرتبه‌اى از ولایت- باید اهلیّت و صلاحیّت یعنى عدالت و تقوا داشته باشد و مردم هم او را بخواهند. این منطق مردم‌سالارى دینى است که بسیار مستحکم و عمیق است. ۱۳۸۲/۹/۲۶
?در اسلام مردم‌ یک رکن‌ مشروعیّتند، نه همه‌ى پایه‌ى مشروعیّت‌. نظام سیاسى در اسلام علاوه بر رأى و خواست مردم، بر پایه‌ى اساسىِ دیگرى هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است. ۱۳۸۲/۹/۲۶
?بنابراین، پایه‌ى مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایه‌ى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶

?نقش رأی #مردم در مشروعیت نظام| ٣/٧

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »

روز قدس

02 تیر 1396

مادربزرگ را خدا رحمت کند. روز قدس که میشد مرا هم با خودش میبرد نمازجمعه. رفیق نمازجمعه هایم مادر بزرگم بود. همیشه هم وقت برگشتن می‌گفت:” عزیز جان اگر یه روز من مردم یاد کن بگو مادر بزرگم من رو میبرد نماز جمعه. هر وقت رفتی یادم کن. من خیلی نماز جمعه را دوست دارم." 

امروز وقتی راه افتادم که بروم راه پیمایی روز قدس و نماز جمعه یادش افتادم. گرچه که این یکی دو سال انقدر بیمار بود که دیگر نمی‌توانست نماز جمعه تهران شرکت کند. اما همین جمله اش هر سال که بدون او رفتم نماز یادم بود.

مادر بزرگ ها همیشه بهترین الگو هستند چون نوه ها به شان عشق میورزند و همین علاقه باعث میشود اخلاق ایشان در نوه ها نهادینه شود.

بیشتر بخوانید
 1 نظر

بیانیه حوزه علمیه خواهران استان البرز

01 تیر 1396

باسمه تعالی

بیانیه حوزه علمیه خواهران استان البرز

درباره حمله موشکی سربازان امام سید علی خامنه ای به مواضع داعش

بار دیگر شیر مردان دلیر این مرز و بوم شجاعت و اقتدار حسینی را علیه یزیدیان زمان به تصویر کشیدند.

آری تروریست هایی که با اندیشه ی سخیف و اراده ای ذلیل در پی رعب و وحشت ملت همیشه در صحنه ی ایران بودند دریافتند که این ملت غیرت حسینی و صبر زینبی دارند .

همانانی که فریاد با صلابت حیدر کرار را از سینه ی سید علی شنیده اند و لبیک گویان خواب آشفته ی داعش را به حقارتی وصف ناپذیر کشاندند.

درود بر روان پاک شهدای مدافع حرم و رحمت خدا بر رزمندگان مدافع حرم

اینک قدرت موشکی سربازان سید علی و اقتدار سپاه ایران در کنار ناله های خانواده های شهدای رمضان سناریوی خام آمریکا و صهیونیست را در تحریم هایشان علیه ایران خاموش کرد.

حال بشنوید امروز طلاب خواهر حوزه های علمیه استان البرز هم پیمان با ولایت فقیه و با تاسی از قافله سالار آزاده ترین اسیران عالم حضرت زینب( س) فریاد بر می آوریم که: هرگز رسالت زینبی را هم دوش با برادرانمان در سوریه فراموش نخواهیم کرد و بیش از پیش تا زمان ظهور مهدی فاطمه (عج) با اتحاد و همبستگی ادامه خواهیم داد .

و الله خیر الماکرین

 

محمد رضا عباسی سرپرست  حوزه های علمیه خواهران استان البرز 

معاونت فرهنگی تبلیغی

بیشتر بخوانید
 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 22

آشنایی با مدیر وبلاگ

خاتون بیات هستم. همه‌ی مطالب این وبلاگ دست‌پخت خودم هست الا چند پست که ماهیت‌شان مشخص هست. کلا تو کار کپی پیست نیستم مگر به ضرورت. :) ممنون که به اینجا سری زدید. یا علی

صفحات دیگر

  • استغفار هفتاد بندی مولا امیرالمومنین علی علیه السلام
  • دعای هفتم صحیفه ی سجادیه

پیوند ها

  • کانال من در ایتا
  • سای‌دا
  • پخش زنده از حرم مطهر رضوی
  • کازیوه
  • پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ ونشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای
  • عشق های آبکی
  • تسنیم
  • مولای خوب غزلهای من سلام
  • سایت شهید آوینی
  • وبلاگ شبکه تبلیغ
  • پرتال نرم افزار های اسلامی نور

ما چندمین هستیم؟

  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 2
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 161
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 2
  • رتبه 90 روز گذشته: 391
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 2

تعداد مهمانان من

  • امروز: 94
  • دیروز: 210
  • 7 روز قبل: 1243
  • 1 ماه قبل: 3860
  • کل بازدیدها: 121865

وبلاگ های دیگرم

  • غزلهای عاشقی
  • راهیان نجف اشرف
  • سایدا

السلام علیک یا صاحب الزمان ممنون که اینجا هم سری زدید