لباس ماتم
امروز دارم مثل حرم آل الله خانه مان را سیه پوش میکنم. یعنی آقا ما را هم جزء اعوان و انصارش حساب میکند؟ جزء سینه زن هایش، جزء گریه کن هایش، جزء روضه خوان هایش، جزء شیعه هایش…
یعنی حالا که دارم سیاه پوش غمش میشوم روحم هم مرا یاری میکند یا پای دلم را گناه بسته است؟ کبوتر دلم آیا برای زیارت حرمش میرود یا در قفس تن گرفتار است؟ بیچاره کسی که برای تو اشک ندارد یا ابا عبد الله(ع)
خوش به حال دانه های برنج نذری هیئت ها. خوش به حال لپه ها و لوبیا ها و عدس ها. خوش به حال قند و چای و هل روضه ها. خوش به حال…
خوش به حال شما گریه کن ها. شنیدید که میگن اگر برای اباعبد الله دروغی هم گریه کنید براتون ثواب مینویسند؟ بیخود نیست که میگن کشتی حسین علیه السلام سریع تر از بقیه ی ائمه شما رو به رستگاری میرساند. از بس این آقا مهربان و کریم است.
دارم خانه ی دلم را با این حرفها گره میزنم به شبکه های ضریح شش گوشه ی ابا عبد الله تا بلکم من هم با کاروانش راهی محرم شوم.