غیرت الله
بار اولی باشد که بروی عتبات مقدسه ی عراق و یکی به تو گفته باشد تو که روضه خوانی، هرکجا رفتی روضه بخوان؛ حتما قلبت میایستد.
وقتی از ماشین پیاده شدم و حرم امیرالمومنین علی علیه السلام را جلوی رویم دیدم داشتم قالب تهی میکردم. جزبه ی مولا مرا گرفته بود. هر چه ادب کردم و سر انداختم پایین و آرام آرام راه رفتم که نرسم نشد. قلبم به سختی میزد. نفسم بند آمده بود. غربت بابا که هیچ مظلومیتش داشت مرا میکشت. ? با بغض و سر افکنده و نفس بند آمده گفتم:” راضیه سادات. خدا بگم چکارت نکنه. کی میتونه اینجا روضه بخونه که تو به من گفتی؟ مگه کسی جرات داره اینجا پیش غیرت الله روضه ی مادر بخونه؟” و دوباره گفتم:” خوب تو دخترشونی. وقتی میگی لابد باید بکنم. من که تاحالا اینجا نیامده ام.” ?
قدم برمیداشتم و قلبم میایستاد. نه نمیشود روضه ی مادر خواند. ابهت بابا همینطوری قلبم را دارد از جا میکند. روضه خواندن نمیخواهم برای اینکه جان بدهم. ? ?
خیابان سوت و کور بود. آخر نیمه های شب بود. یکی دونفر بیشتر تو کوچه ها رفت و آمد نمیکردند. چیزی پیدا نمیکردم که حواسم را پرت کند و به سمت حرم کشیده نشوم. سرم را یک لحظه بلند کردم و دیدم کنار گنبد نورانی اش نوشته شده ” السلام علیک یا ابالحسن”
سلام بابای مظلوم من. ? ? تا حالا نمیدانستم اول مظلوم عالم یعنی چی؟ یعنی دستهای بسته و ناموس خدا زیر دست و پا ? ? ?
سلام بابای غریبم. کی اولین بار گفت باید نزد شما روضه ی مادر بخوانند؟ مگر در محضر غیرت الله میتوان اینگونه رفتار کرد؟
قلبم دارد از جا کنده میشود بابا!
#یاوران_زینب سلام الله علیها