بسم الله
سلام دوستان همراه.
امروز قصد دارم درباره صنعت تبلیغات در کره با توجه به نقدي بر سريال ملودرام عاشقان ماه؛ صحبت كنم. بله! این بار میخواهم درباره فنون اقناع مخاطب که در این سریال استفاده شده صحبت کنم.
براي آغاز بحث بايد به مطلب جالبي اشاره كنم. بررسی سخنان بازیگران اصلی این سریال در سالهای اخیر و تکرار صحنهی احساسی ایستادن در زیر باران در برنامههای مختلف و همچنین یادآوری مکرر دیالوگهای خاص این سریال توسط دو بازیگر نقش اصلی این سریال؛ ما متوجه میشویم این سریال در نظر بازیگران آن از ارزش زیادی برخوردار نبوده بلکه بعدا برای خودش جایگاهی را پیدا کرده است.
بارها لی جون گی عنوان کرده اصلا هیچ وقت فکر نمیکرده این سریال این قدر در جهان رشد پیدا کند و بچههای خردسال هم با دیدن آن عاشق لی جون گی شوند. بايد گفت نقش آقای لی جونگی در این سریال به قدری تاثیرگذار بوده که برخی از دنبال کنندگان او فقط همین سریال از او را دیدهاند و یک دل نه صد دل عاشق شخصیت کاریزماتیک او شدهاند.
استقبال بیش از حد از این سریال در جهان؛ بازیگران آن را به تعجب وا داشت. چون این سریال برای تبلیغات کالایی خاص در کشور کره جنوبی ساخته شد و از یک تلویزيون داخلی به نام sbs منتشر شد. یعنی صد در صد مصرف داخلی داشت. حتی شاید تلاش زیادی هم برای ساخت آن نشده بود اما توانست مرزهای جغرافیایی را درنوردد و جهانی شود. انقدر که آیو و لی جونگی را در جهان مردم با نام ههسو و وانگسو بشناسند. ☺️
حتما براي شما سوال شده كه با وجود اين همه ستاره برجسته كه در اين سريالبه ايفاي نقش پرداخته اين سخن چيست؟ عرض ميكنم.
در نسخه اصلی این فیلم در بخشهایی میبینید که یک نوع خاصی از کرم پوشانندهی جای زخم و یک عطر به خصوصی به نام روغن رز بلغاری در حال تبلیغ توسط بازیگر نقش ههسو یعنی خانم آیو هست. یعنی به صورت زیر نویس فیلم تصویر این خانم همراه با این دو محصول نشان داده میشود. البته در طول قصه هم ما با نشانههایی از این دو محصول رو به رو میشویم. در خلال قصه در موارد متعددی این دو محصول در وسط قصه رخ مینماید. پس قطعا این یک فیلم با هدف تبلیغات کالای خاص هست که در کشور کره به فروش میرسد.
در کشور خودمان هم این شکل از تبلیغات وجود دارد. ما فیلم سینماییهای زیادی را داشتیم که شرکتهای چیپس و پفک پشتیبان مالی آنها بودهاند یا برنامههای تلویزیونی زیادی را میبینیم که توسط یک شرکت خاصی ساپورت مالی میشوند. اما قطعا این برنامهها برای مخاطب خارجی ساخته نمیشوند. اینها مخصوص مردم ماست. با تفکرات ما ساخته میشود و قصد دارد این محصول را در ذهن ما نهادینه کند تا برویم آن را بخریم.
ما تو کشورمان تبلیغات گستردهی بیمحتوایی را به مخاطب عرضه میکنیم؛ مردم دنیا برای فروش یک کرم و یک عطر میلیار میلیارد هزینه میکنند و سریال تاریخی میسازند. 😏
تا اینجای ماجرا را داشته باشید. براي مطالعه باقي مطلب روي ادامه مطلب كليك كنيد.
??? قرارداد
چند شب پیش با هم قرداد بسته اند. مفاد قرارداد را دختر 9 ساله مان نوشته و دختر سه ساله مان امضا کرده است. من و جناب همسر هم به عنوان شاهد زیرش را امضا کردیم که تضمین قرارداد باشد. حسابی قرص و محکم است.
بر طبق مفاد این قرارداد باید دختر کوچکمان به مدت پنج شب پتوی خودش را به دختر بزرگمان بدهد و دختر بزرگمان باید عروسکش را بدهد دختر کوچکمان شبها موقع خواب بغل بگیرد.
خیلی عالی و منصفانه.
هر دو هم آنرا قبول دارند و مورد رضایت ایشان است. برای خودش یک پا برجام محسوب میشود.
دیشب که از راه، خسته و خواب آلود رسیدند توقع داشتم هرکدام بهانه ی اموال خودش را کند و قرارداد یک شبه فسخ شود. اما در کمال تعجب دیدم بدون هیچ مشکلی هرکدام به سراغ حق خود از قرارداد رفت و خوابید. وقتی بالای سرشان رفتم، دیدم با رضایت و آرامش کامل، بدون هیچ حرف اضافه، خوابیده اند.
آرامش شان به خاطر وفای به عهدشان بود. برای همین است که میگویند به عهد خود وفا کنید. اگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود. نمونه اش همین برجام که روی هواست و طرفهای مذاکره بعد از تلف کردن وقت ملت ایران حالا حق طبیعی شان را هم از آنها دریغ کرده اند.
کاش سردمداران دنیا اندازه ی این دو کودک، سر قول و قرارهایشان میماندند. آنوقت قطعا جهان صلح و آرامش بیشتری داشت.
✍ به قلم: #خاتون_بیات ??
آدرس این مطلب در وبلاگ نوشتههای دم صبح
http://neveshte.kowsarblog.ir/قرارداد
? پ.ن: از وقتی وبلاگ نبشتههای دم صبح لینکش تغییر کرده برای بالا آمدن دوباره وبلاگ دارم نوشتههای قدیمی خودم را در اینجا بازنشر میدهم. ممنون از همراهیتان ?
در عصر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم، زنان نقش کلیدی در تولید مایحتاج خانواده داشتند. زنان علاوه بر تربیت فرزند و انجام امور منزل، به پخت غذا، نخ ریسی، پارچه بافی و دوخت لباس هم مشغول بودند. علاوه بر این گروهی از بانوان فرهیخته به آموزش دیگر زنان و کودکان مبادرت میورزیدند. بخشی از بانوان نیز در انجام امور کشاورزی، باغداری و دامداری به خانواده خود کمک میرساندند. امروزه نقش بانوان در #رونق_تولید ، علاوه بر تولید برخی از مایحتاج، که توسط بانوان ممکن است؛ این است که با خرید کالای ایرانی به چرخه تولید یاری رسانند.
چرخه تولید شامل تهیه مواد اولیه و خام، تولید با استفاده از نیروی انسانی و ماشین آلات به روز، بازاریابی و فروش محصولات میباشد.
اگر اجناس تولید شده توسط کارخانه، به فروش برسد، هزینه تولید دوباره، تامین خواهد شد. اگرنه چرخه تولید با مشکل مواجه خواهد شد.
وظیفه بانوان امروز این است که با خرید کالاهای ایرانی به چرخه تولید رونقی دوباره ببخشند.
اما این مهم نیاز به حمایت بخشهای دولتی نیز دارد. کالاهایی که در داخل توان تولید دارند، نباید از خارج از کشور وارد شوند. حتی در صورت کمبود باید این معضل توسط کارخانه های داخلی تامین شود و به هیچ وجه به خروج ارز از کشور و خرید کالا از خارج مبادرت نورزند. تولیدکننده وقتی ببیند بازار فروشی داغ دارد هر طور شده تولید خود را گسترش داده و بازار را بینیاز میکند.
گره کور رونق تولید داخلی را بخش خصوصی جامعه باید باز کند. با خرید کالاهای ساخت ایران.
#بهار_به_طعم_خدا
✍به قلم خودم ??
پ.ن: در حال انتقال مطالب گذشتهمان از وبلاگ نوشتههای دم صبح هستیم. به جهت انتشار لینک آن صفحه و به روز رسانی وبلاگ خودمان.
آدرس این مطلب در وبلاگ نبشتههای دم صبح:
https://neveshte.kowsarblog.ir/رونق-تولید-5
میگفت جنگ ما با آمریکا یک جنگ اقتصادی هست. یعنی آمریکا در درجه اول با همه کشورها در حال جنگ اقتصادی هست و کشوری برنده این جنگ میشود که بتواند اقتصادش را از تکیه کردن بر آمریکا جدا کند.
حرف درستی بود.
میگفت ژاپن و چین وقتی دیدند در جنگ با آمریکا شکست خوردند و آمریکا با بمبهای هستهای ژاپن را نابود کرد؛ آنها به این نتیجه رسیدند که با کم کردن خرجهای داخلی و صرفه جویی کردن و هزینه کردن برای رونق اقتصادی باید جلوی آمریکا را بگیرند و الان قطب تکنولوژی هستند و در مقابل آمریکا قد علم کردهاند. معتقد بود جنگ الان جنگ ایدهها و مغزهای متفکر هست. جنگ یک جنگ اقتصادی بزرگ است. کسی پیروز این کارزار است که بتواند هزینهها را کنترل کند و تولید داخلی را افزایش بدهد.
درباره وابستگی به غرب صحبتها به این سمت پیش رفت که باید برنامه نویسی و تولید نرم افزار هم از طرف خودمان باشد و گفت حضرت امام خمینی رحمت الله علیه فرموده بود؛ در چهل سال قبل؛ که اینها برای ما برنامه نوشتهاند و اجرا میکنند. این کارهایی که آنها سالها قبل انجام دادهاند و الان دارد به ما میرسد هم از جمله همان برنامههاست که آنها برای ما طراحی کردهاند.
یک بخش دیگر صحبتش این بود که شرکتهای مخابراتی علی الخصوص اپراتور ایرانسل با فروش سیمکارت های ارزان قیمت در حقیقت روی هزارتومنهای ما سرمایه گذاری کرده و من دیدم واقعا حرفهای عجیبی برای گفتن داشت. شاید فقط دنبال یک گوشی میگشت که بنشیند و صحبتهایش را گوش دهد و به تحلیلهایش فکر کند و او را تایید کند. گاهی وقتها شنیدن حرفهای اطرافیان به آدم کمک میکند تا درک کند در اطرافش چه میگذرد.
ادامه ی مطلب قبل
الان که اینجای زمان هستیم یعنی شانزدهم شهریور ماه، باید طبق دستور دادستان کل کشور تلگرام به کلی از دسترس خارج باشد. یعنی #طلاگرام و #هاتگرام هم الان نباید کار کند. حتی #فیلگرام که اصلا کسی آنرا نمیشناسد، اما بدون فیلتر شکن میتواند وارد تلگرام شود. البته #فیلترشکن هنوز هم بهترین راه حل برای ورود به #تلگرام است.
اینها را از زبان مردم شنیده ام. اشتباه نکنید. از ابتدا هم که تلگرام روی گوشی مبارک بنده آمد فقط به زور همسرجان بود. الانم به همان دلیل که بار اول زورمان کرده بود با ما در فضای مجازی در حال قطع رابطه است. اما ملالی نیست. تلفن برمیداریم و باهاش تماس صوتی برقرار میکنیم و صدای دلنشینش خستگی از تنمان خارج میکند ? اما روی صحبتم چیز دیگری است.
در روزگارانی نه چندان دور هنگامی که به دوستان و آشنایان میگفتم:” از نرم افزارهای پیام رسان خارجی استفاده نکنید یا لا اقل کمترین اطلاعات را در آنجا رد و بدل کنید.” مورد تمسخر واقع میشدم. یعنی اگر الان هم بهشان بگویی خواهند گفت:” شما #توهم #دشمن دارید. فکر میکنید همه با شما در جنگ هستند.” اما الان میخواهم نقشه هایی که طی این چند سال اجرا شده برایتان شرح بدهم.
نکته ی اول:
اساس کار پیام رسانهای رایگان بر کسب درامد از دیگر راه هاست. مثلا تبلیغات در صفحاتشان یا جمع آوری اطلاعات و فروش آنها.
نکته ی دوم:
اینترنت یعنی به هم پیوسته شدن کامپیوترها و سیستمها در سراسر جهان و تبادل اطلاعات بین آنها؛ که خوب این پیوستگی باید ابتدائیتی داشته باشد. یعنی بالاخره باید یک کامپیوتر مبدا اولیه ای باشد که توانایی این را داشته باشد که این حجم عظیم اطلاعات رد و بدل شده در این فضا را در خود نگهداری کند تا بتواند آنها را از جایی به جای دیگر انتقال دهد. بیتها بالاخره باید در یک سروری بنشینند. اگرنه در هوا که نمیتوانند رد و بدل بشوند. و آن کامپیوتر مبداء که اینترنت را به وجود آورد در مرکز امنیت اطلاعات آمریکا وجود دارد. یعنی اصلا و اساسا این مرکز برای جمع آوری اطلاعات و تجمیع آنها این کامپیوتر عظیم را ساخته و حالا روز به روز در حال گسترش آن است. تنها راه حلی که بتوان اطلاعاتی را در آن کامپیوتر اصلی آمریکایی نگهداری نکرد این است که همان شکل از کامپیوترهای به هم پیوسته را در کشورهای خودمان داشته باشیم تا از خروج اطلاعات جلوگیری کنیم اما اطلاعات خارج را بتوانیم دریافت کنیم و به علاوه در سطحی که خودمان مایل هستیم مطالب خودمان را به روی اینترنت خارج از کشور منتقل کنیم و این یعنی #شبکه_ملی_اطلاعات .
نکته ی سوم:
این اطلاعات که ذخیره میشود مگر مهم است؟
بله
سازمان امنیت اطلاعات آمریکا روزانه در حال تجزیه و تحلیل این اطلاعات است تا بتواند از طریق آنها بر کشورهای مورد نظر خود تسلط داشته باشد. کمترین استفاده از این اطلاعات تجزیه و تحلیل جامعه ی هدف میباشد.
این یعنی چه؟
وقتی یک مساله در یک جامعه اهمیت بیشتری پیدا میکند، صحبت درباره ی آن مساله بین افراد آن جامعه بیشتر میشود. از این رو میتوان فهمید دغدغه ی امروز جامعه ی هدف چیست؟ مثلا امروز روز #پوشک .
کار دیگری که با این تجزیه و تحلیل اطلاعات انجام میدهند شایعه پراکنی بر اساس نگرانی های اجتماعی است. یک روز به یک دختر بچه تعرض میشود فردایش میبینی هزارتا از این مسائل رو میشود که تا حالا نبود.
کار دیگر ذائقه سازی است. مثلا با توجه به نگرانیهای مردم از وضع اقتصاد امروز کشور سعی میکنند افکار مردم را به سمت ایجاد تشنج بیشتر توسط خود مردم پیش ببرند. با ایجاد ترس از کمبود کالا. با ایجاد اضطراب برای آینده ی کشور. با پراکنده کردن بذر تنفر از علما و مراجع و دین اسلام. با موارد مختلف سعی میکنند مردم را به سمتی هدایت کنند که انفجار احساسات عمومی باعث براندازی از درون شود.
و مزایای دیگر که در جای دیگری بحث خواهیم کرد.
نتیجه گیری:
دشمن با استفاده از تلگرام و اینیستاگرام در حال ایجاد تشنج و دامن زدن به نگرانیهای اجتماعی در کشور ماست. این یک راهکار موفق در دراز مدت است و دشمن ما از این کار خسته نمیشود. مگر اینکه ما با درایت در این فضا عمل کنیم و جامعه را به سمت آرامش پیش ببریم.
راهکار چیست؟
در راز مدت، باید مردم را از این شبکه ها و پیام رسانها بیرون آورد. هر چقدر کمتر از خودمان اطلاعات بدهیم کمتر دچار مشکل خواهیم بود. و مسائل را با آرامش بیشتری بررسی و حل خواهیم کرد.
به علاوه باید شبکه ی ملی اطلاعات هرچه سریعتر به وقوع بپیوندد تا اطلاعات جامعه ی ما از مرزهایمان خارج نشود.
در کوتاه مدت:
*از همین امروز سعی کنید هر چقدر در توان دارید به رویه ای عکس ماجراهای این روزها عمل کنید. اتفاقا از پوشک با اطلاعات امیدوار کننده حرف بزنید. اتفاقا سعی کنید اطرافیان خود را به آرامش دعوت کنید. اتفاقا درباره ی مسائل اقتصادی روز در این فضاها با دید مثبت و امیدوار کننده صحبت کنید.
بهتر است برای رد و بدل کردن کمتر اینگونه اطلاعات در این فضاها صحبتهای خودتان را تلفنی و حضوری انجام دهید و مردم را دعوت به آرامش و عدم انتشار این دست از مطالب کنید.
لطفا خودتان به بحران موجود دامن نزنید. خریدهایتان را کنترل شده و به اندازه انجام دهید و دیگران را به این کار تشویق کنید.
حفظ آرامش باعث پیدا کردن دید بهتری نسبت به فضای اطراف و وقایع است. پس همه جا مردم را به حفظ آرامش دعوت کنید.
میگویند بعد از سونامی اخیر در ژاپن، مردمی که خانه هایشان کمتر آسیب دیده بود خوراک و مواد دیگرِ لازمِ زندگی را که در خانه هایشان داشتند میبردند و در فروشگاه های محل قرار میدادند تا مردم دیگر بتوانند مایحتاج خودشان را تامین کنند.
آنها بت پرست هستند و ما مسلمان. ما در دین خودمان بیشتر از اینها درباره ی کمک به هم نوع دستور داریم.
دلار که گران شد به تبع آن طلا و ماشین هم گران شد. به تبع این سه تا چندتا کالای لوکس هم گران شد. به تبع آنها … همه چیز یکهو در حال گران شدن هستند. اما آخر چرا؟
پلان اول:
مثل همیشه رفته بودیم خرید کلی برای خانه و مثل همیشه همان فروشگاه همه چیز دار ارزان فروش. خوب خرید همیشگی مان از همینجاست. هر هفته که نه ولی حد اقل ماهی یک بار اینجا میآییم.
پلان دوم:
شب گذشته همسر جان میگفت:” خانم اعلام کردن انواع پوشک و موارد بهداشتی سلولزی تو بازار کم شده. میگن مردم هجوم بردند برای خرید این چیزها. علی الخصوص خانم ها.”
پلان سوم:
تو فروشگاه همه ی خانم ها دو تا پنج چرخ دستی، دستشان بود و همه به دنبال مواد سلولزی مورد نیاز خودشان. یک خانم مسنِ حدودا بالای 60 سال، با استرس و نگرانی شدید، در حال جمع کردن باقی مانده ی این موارد از قفسه ها بود. یک آقایی پرسید:” خانم چه خبره؟ مگه قحطیش اومده؟” همون طور مضطرب گفت:” الان اگر نخرم دیگه گیرم نمیاد. همین طور بیچاره میشم. پس چی که قحطیه. بعدا اگر پیدا نشه چکار کنم؟” و من نگاه میکردم و میدیدم همین طور قفسه های مواد سلولزی هست که خالی میشود. ( دور از جان شما و با عذر خواهی از محضرتان باید بگویم غارت میشود.)
پلان چهارم:
هیچ چیز فروشگاهی که همیشه ارزان قیمت است معمولی نیست. نه قیمت هایش نه خریداران کالا نه امنیت خاطر و آرامش هنگام خرید.
یک آن به خودم آمدم و فکر کردم که ما قحطی زدگانیم. دور و برم را که نگاه میکردم چرخ های پر از دستمال توالت و انواع پوشک و …. مخصوص بانوان بود. خانم ها از بین جمعیت میرفتند و میآمدند و باقی مانده ی جنسهای قفسه های سلولزی را جمع میکردند که با خودشان ببرند.
اصلا از اینکه اینجا برای خرید آمدم بدم آمد. از این به بعد یادم باشد دیگر به این فروشگاه سوء استفاده چی نروم. قیمتهای روی کالا را میبینی اما اتیکت فروشگاه قیمتی بالاتر زده است. همه ی اجناسش را گران تر میفروشد.
کمتر از آنچه که نیاز داشتم خرید کردم. یعنی عملا هیچ چیزی در فروشگاه باقی نمانده بود. ترس از نبودن اجناس مردم را به وحشت انداخته بود. تو این گیر و دار فقط یک خانواده ی با فرهنگ دیدم که فقط مایحتاج یک هفته ای خودش را خرید کرده بود. دقیقا همان چیزهایی که همیشه میخرید.
برای ادامه ی خرید به یکی دیگر از فروشگاه های همه چیز دار، در نزدیکی خانه مان رفتیم. امنیت، آرامش، طمانینه، قیمتها همان طور مثل قبل و با تخفیفات ویژه ی خودشان. همه چیز هم فراوان بود. هم پوشک هم دستمال کاغذی هم …
راستی الان که فکر کردم یادم افتاد. منطقه ای که فروشگاه اول قرار دارد منطقه ای نزدیک به فردیس یعنی همان مکان اغتشاشات کرج هست که محل تجمع بهاییان میباشد. حتما این هم یک حرکت تیمی برای ایجاد کمبود اجناس در بازار است؟؟؟!!!!
واقعا یعنی انقدر نبود یکی دو روزه ی اقلام سلولزی در بازار نگران کننده بود که مردم از ترس نبودش هجوم آورده اند؟ چرا باید قیمت پوشک این همه گران بشود؟ چون پوشکها اکثرا تولید خارج هستند. همین مارک فراگیر #مولفیکس تولید کشور ترکیه است. با ورود این مارک و همه گیر شدن آن در بازار تولید پوشک، مارک #مبارک و #فاین و #پنبهریز در کشور کم شد تا اینکه تقریبا این کارخانه ها تعطیل شده اند. چرا مسئولان کشور به جای اتکا به درون همیشه چشم به بیرون داشته اند؟
نه قحطی پوشک میآید نه دستمال توالت نه مواد دیگر سلولزی. بر فرض هم که اصلا تولید نشد. به بازار نیامد. اصلا یک خواب و رویا شد. تا قبل از سال 70 شمسی که این شکل از پوشکهای نوین نیامده بود مادرهای ما با بچه هایشان چکار میکردند؟ پوشک معمولی یا #کهنهی_تنظیف خیلی هم بهداشتی تر است و البته حساسیت کمتری هم ایجاد میکند. کی قرار است متوجه شویم که ما در حال جنگ با ابر قدرتها هستیم؟ در جنگ و محاصره ی اقتصادی مطمئنا قحطی خواهد آمد. اما جامعه ای پیروز جنگ خواهد بود که با هم متحد باشد. این طور خرید کردن اصلا خوب نیست. دشمنان ما منتظر همین عملکرد از ما هستند تا ضربات نهایی را به ما بزنند. لطفا عاقلانه تر فکر کنیم.
ادامه دارد