قرارداد
??? قرارداد
چند شب پیش با هم قرداد بسته اند. مفاد قرارداد را دختر 9 ساله مان نوشته و دختر سه ساله مان امضا کرده است. من و جناب همسر هم به عنوان شاهد زیرش را امضا کردیم که تضمین قرارداد باشد. حسابی قرص و محکم است.
بر طبق مفاد این قرارداد باید دختر کوچکمان به مدت پنج شب پتوی خودش را به دختر بزرگمان بدهد و دختر بزرگمان باید عروسکش را بدهد دختر کوچکمان شبها موقع خواب بغل بگیرد.
خیلی عالی و منصفانه.
هر دو هم آنرا قبول دارند و مورد رضایت ایشان است. برای خودش یک پا برجام محسوب میشود.
دیشب که از راه، خسته و خواب آلود رسیدند توقع داشتم هرکدام بهانه ی اموال خودش را کند و قرارداد یک شبه فسخ شود. اما در کمال تعجب دیدم بدون هیچ مشکلی هرکدام به سراغ حق خود از قرارداد رفت و خوابید. وقتی بالای سرشان رفتم، دیدم با رضایت و آرامش کامل، بدون هیچ حرف اضافه، خوابیده اند.
آرامش شان به خاطر وفای به عهدشان بود. برای همین است که میگویند به عهد خود وفا کنید. اگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود. نمونه اش همین برجام که روی هواست و طرفهای مذاکره بعد از تلف کردن وقت ملت ایران حالا حق طبیعی شان را هم از آنها دریغ کرده اند.
کاش سردمداران دنیا اندازه ی این دو کودک، سر قول و قرارهایشان میماندند. آنوقت قطعا جهان صلح و آرامش بیشتری داشت.
✍ به قلم: #خاتون_بیات ??
آدرس این مطلب در وبلاگ نوشتههای دم صبح
http://neveshte.kowsarblog.ir/قرارداد
? پ.ن: از وقتی وبلاگ نبشتههای دم صبح لینکش تغییر کرده برای بالا آمدن دوباره وبلاگ دارم نوشتههای قدیمی خودم را در اینجا بازنشر میدهم. ممنون از همراهیتان ?