کلاس آنلاین
دخترک که از ماجرای کلاس آنلاینشان تو واتس اَپ و جدال بچهها توی کلاس حرف میزد یکهو یاد اولین جلسه کلاس آنلاین خودمان افتادم.
چندتا دختر بیست تا سی ساله که شیطنت از سر و رویشان میبارید؛ برای اولین بار در طول عمرشان وارد یک کلاس آنلاین شده بودند.
انقدر شیطنت کردیم و چت کردیم و شوخی کردیم و تو سر و کله هم زدیم تا استاد صدایش درامد و گفت:” خانمها خواهش میکنم. من هواسم پرت میشه. چتهاتونو ببرید تو خصوصی."
خصوصیاش را بلد نبودیم کجاست ☺
بعد از آن، چتهای عمومی شده بود:” استاد راست میگن. ساکت بشینید انقدر حرف نزنید تو کلاس” ?
وقتی یادم افتاد دلم برای تکتکشان تنگ شد. برای استاد مریم. برای مهزیار. برای رقیه. برای شیدا. حتی برای صبا. برای تکتک بچههای تیم مدیریتی که آن جلسه آنلاین را شرکت کرده بودند.
امشب دلم میخواست یکی شان هم که شده این پست را بخواند و سر و کله زدن با من را شروع کند. اما چه کنم… اینجا مینویسم برایشان که دلتنگتان هستم. همه شما که اسمهایتان را نوشتم و ننوشتم و خودتان میدانید. آرزوی جمع شدن دوباره توی یکی از همین کلاسهای آنلاین بر روی دلم مانده. ?
حتی فاطمه که الان نیست و دیگر سری به اینجا هم نمیزند.
ممنون که اینجا سری زدید.
یا علی