مولای خوب من!
03 اردیبهشت 1398
دلم گرفته از نبودن تو، بگو چه چاره کنم؟
یک سال دیگر آمد و تو نیامدی. ماندهام چرا هنوز زندهام و نفس میکشم بیتو؟ ?
یک سال دیگر از آوارگیات در کوه و بیابان گذشته و این شیعهی نالایقت نیامدنت را به سرور بنشته ?
مولای خوب غزلهای من سلام!
سلام آقای بیکس و تنها
سلام رونق شبهای تار بیکسیام یا طرید!
سلام تمام دلخوشیام.
میلادت روز شکفتن آرزوهاست. مقدمت گلباران.
کی میشود سایه ی جدایی کنار رود و خورشید محبتت عالمگیر شود؟