منطق با عشق
03 تیر 1397
با صدای شیرین گنجشکها #منطق میخوانم. امروز امتحان دارم و درسهای زیادی هست که هنوز بلد نیستم. این هم که در تصویر میبینید دفتر و دستک طلبه های مجازی است. شرح درسها را مرور میکنم برای ساعتی بعد که باید بروم در پیشگاه برگه ی امتحانی و حساب پس بدهم.
چقدر امتحان دادن عبارت ترسناکی است. مخصوصا اگر این امتحان خدایی باشد و مصحح آن ذات باری تعالی. اصلا یک صدم هم بهت ارفاق نمیکند اگر بنده ی درس نخوانی بوده باشی. اما اگر درست را درست خواندی و اشتباه کردی جای جبران باقیست.
السلام علیک یا ابا عبد الله. دلم با این جملات آخر برایت تنگ شد مولای من. کارنامه ی پر از نمرات بدم که به دستم برسد فقط تو میتوانی مرا نجات دهی! امیدم را نا امید نگردان!