ماهی قرمز
ماهی قرمزها این روزها در کوچه و بازار خودنمایی میکنند. دست هر بچه توی بازار یکیشان را میبینی که توی کیسه آب ورجه وورجه میکند.
آه ماهی قرمز! چه سرنوشت ناراحت کننده ای داری!?
دیدین بعضی از این ماهی قرمزها چقدر شیطنت دارند؟ هر لحظه که در تنگ باز بماند ازش میپرند بیرون. یکی نیست بهشان گوشزد کند بیرون از این کاسهی شیشه ای زندگی وجود ندارد. همانجا سر جایت آرام بنشین و به زندگی خودت مشغول باش. یکی نیست بهشان بگوید کله شقی همیشه هم خوب نیست. گاهی وقتها به قیمت جانت تمام میشود.
فاطمه خانم انقدر مادر مهربان است یاد گرفته ماهی قرمزهای در حال موت و جوجه رنگیهای سرماخوردهی لرز گرفته را هم درمان کند. ندیدم تاحالا ماهی قرمز مریض تو خانه داشته باشد. ☺
ماهی ها که تو دست دختر طلا جان به سر میشدند مادرجان مداواشان میکرد تا آب تو دل دخترجان تکان نخورد. برای همین برای خودش یک پا دکترِ ماهی قرمزها شده است. ??
ماهی قرمز برای چی آمده وسط سفرههای هفت سین نمیدانم. فقط میدانم از عجایب خلقت موقع سال تحویل که میشود مثل همه خانواده رو به قبله میایستد و شاید برای خودش دعا میکند.?
ماهی قرمز بودن هم عالمی دارد.
تنگ ماهی همه دنیایش است.
گاهی وقتها کسی پیدا میشود برایش دلسوزی کند گاهی هم گیر شمر زمانه میافتد.
گرسنگی و تشنگی هم برایش معنا ندارد.
اندازه هیکل فسقلی اش ایمان دارد. همین یک دنیا میارزد. نه؟ ?