فرازی از خطبه ی عید سعید غدیر خم
#غدیر1437
#غدیر_ناب_8
#خطبه_غدیر
فرازی از خطبه غدیر
اقرار میکنم برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او، و شهادت میدهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا مینمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیلهی عظیمی به کار بندد و دوستی او خالص باشد- نیست خدایی جز او- زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرساندهام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.
خداوند به من چنین وحی کرده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ- فی علی یعنی فی الخلافة لعلیّ بن ابی طالب- وَإنْ لَمْتَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، [1] «ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده- دربارهی علی، یعنی خلافت علی بن ابیطالب- و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای، و خداوند تو را از مردم حفظ میکند».
ای مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردهام، [2] و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان میکنم:
جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم- که او سلام است- [3] مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که «علی بن ابی طالب برادرِ من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است»، و خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»، [4] .
«صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند»، و علی بن ابیطالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد میکند. [5] .
ای مردم، من از جبرئیل در خواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگانِ اسلام اطلاع دارم، کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده است که با زبانشان میگویند آنچه در قلبهایشان نیست و این کار را سهل میشمارند در حالی که نزد خداوند عظیم است. و همچنین [6] به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کردهاند تا آنجا که مرا «اُذُن» (گوش دهندهی بر هر حرفی) نامیدند، و گمان کردند که من چنین هستم به خاطر ملازمت بسیار او (علی) با من و توجه من به او و تمایل او و قبولش از من، تا آنکه خداوند عزوجل در این باره چنین نازل کرد: «وَمِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ اُذُن- علی الذین یزعمون أنّه اُذن- خَیْر لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ…»، [7] «واز آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت میکنند و میگویند او «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفی) است، بگو: گوش است- بر ضد کسانی که گمان میکنند او «اُذُن» است- و برای شما خیر است، به خدا ایمان میآورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام مینماید».
و اگر من بخواهم گویندگان این نسبت (اُذُن) را نام ببرم میتوانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم مینمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرّفی کنم میتوانم، ولی به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کردهام. [8] .
بعد از همهی اینها، خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم.
سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ- فی حق علی- وإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، [9] «ای پیامبر برسان آنچه- در حق علی- از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای، و خداوند تو را از مردم حفظ میکند».
——————————–
[1] سورهی مائده: آیهی 67.
[2] «ج» و «ه»: در آنچه رساندهام کوتاهی نکردهام و در ابلاغ آنچه بر من نازل کرده سستی نکردهام.
[3] «سلام» در این دو مورد به عنوان یکی از نامهای خداوند ذکر شده است.
[4] سورهی مائده: آیهی 55.
[5] «ب»: در حال رکوع به خاطر خداوند زکات داده، خدا هم در هر حال او را اراده میکند و میخواهد.
[6] یعنی یکی دیگر از علل درخواست معاف شدن از ابلاغ این مهم این جهت است.
[7] سورهی توبه: آیهی 61. لازم به تذکر است که فرق بین «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ» که همراه «باء» است با «یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمنینَ» که همراه «لام» است اینکه: اولی بمعنای تصدیق کردن، و دومی بمعنای اظهار تواضع و احترام است. در اینجا مراد اینطور میشود که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله کلام خداوند را تصدیق میفرماید و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام مینماید و سخن آنان را ردّ نمیکند.
[8] «ج» و «ه»: ولی به خدا قسم من با چشم پوشی بر آنان کرامت نمودهام.
[9] سورهی مائده: آیهی 67.