صدقه
28 دی 1398
هرگاه دستش خالی میشد بیشتر صدقه میداد. انقدر که فکر میکردی گنج پیدا کرده در حالی که از همیشه محتاجتر بود. اما بعد از آن میدیدی واقعا انگار گنج پیدا کرده باشد؛ زندگیاش از این رو به آن رو میشد.
همیشه برای ما عجیب بود که این چه عادتی است؟ تا اینکه خودش گفت:” فرمودهاند هنگام تنگدستی با صدقه با خدا معامله کن. من هم معامله میکنم و سودش را میگیرم. فقط همین.”
و چه ساده معامله های پرسود میکرد.
پ.ن: حکمت 258 نهج البلاغه