روزگار عجیب
بسم الله
آدم نمیداند چه بگوید و چکار کند؟
بحث امر به معروف که میرسد یک عده سعی میکنند جلوی آمر به معروف و ناهی از منکر را بگیرند. اسمش را هم میگذارند خیرخواهی.
غافل از اینکه کار شما با کار این بنده خدا تفاوت ندارد. یعنی شما هم داری امر به معروف و نهی از منکر میکنی. منتها شما چون علم نداری در تشخیص معروف و منکر دچار اشتباه شدهای. برای همین لولهی تفنگت را گرفتهای طرف حق! ?
یعنی بر روی معروف و بر روی حق شمشیر کشیدی برادر من. اشتباهی زدی. اینجا خانه خودمان بود. گل به خودی زدی بابامجان! ?
نمیدانم باید چه بگویم.
خانم عزیز و مهربان یک کاره تلفن را برداشته زنگ زده به آن یکی خانم مهربان که از سر مهربانی به خانم همسایه گفته حجاب دخترت را اصلاح کن؛ و به او گفته :” به تو چه مربوط بوده که دخالت کنی؟ طرف میخواهد برود از تو شکایت کند!” ?
مملکت انقدر بیدر و پیکر شده گناهکار جلوی بیگناه را جمع میکند. آدم مفسد میرود از مومن شکایت میکند. دادگاه هم به بیگناهی مجرم رای میدهد و میگوید آمربه معروف وقتی بهش مربوط نبود برای چی دخالت کرد؟
قانون سیانت از حجاب کاشکی زودتر رسمی و کاربردی بشود.
البته فساد درون قلب آدمها را حجاب بیرونی فقط پنهان میکند. از بین نمیبرد. اما همین مقدار هم فساد علنی را جمع کنیم خودش خوب است. خدا کند این راه پیوسته باقی بماند.