راه سخت
روزی که برای اولین بار به یک خانم گفتم حوزه علمیه درس میخوانم با اکراه و صورت جمع شده از اخم، یکجوری که انگار احساس حالت تهوع گرفته از حرفهایم برگشت گفت:” حوزه؟"?
اون موقع احساس کردم پیش خودش فکر میکند حوزه مال تنبلخانمهاست، وقتی دانشگاه راهشان نمیدهند.☺
برای همین همانطور حق به جانب گفتم:” اینطوری نفرمایید. اگر بدونید چقدر سخته حوزه درس خوندن. همهی روزها باید مثل یک بچهی دبستانی از صبح تا ظهر بروی سرکلاس. درسهایش هم خیلی سخت است. نحو و احکام و اصول فقه و منطق و فلسفه? همچین هم که فکر میکنید راحت نیست. به علاوه من تحصیلات دانشگاهی هم دارم. اما الان واقعا دلم میخواست حوزه درس بخوانم."
از آنجایی که حس ششمم قوی است درست زده بودم به خال. تعجب کرده بود که:” با بچه میتونی درس بخونی اونوقت؟”
و من گفتم:” باید برنامهریزیهات دقیق باشه تا به همه کارهایت برسی.”
احتمالا ادامه خواهد داشت.