بسم الله
چالش جدیدی به نام کلمه حفظ کردن.
از دیشب که دیکتهی کرهای را خوب ندادم دارم به این فکر میکنم که آیا بیماری غلط املایی فقط در زبان فارسی من را گرفتار خودش کرده یا تو انگلیسی و کرهای هم مشابهش وجود داره؟! 😅
برای همین دست به دامن استاد شدم. ☺
براشون توضیح دادم چقدر تمرین میکنم و چطوری. قرار شده استاد بفرمایند چه روشی را برای حفظ کردن کلمات باید به کار ببرم تا موفقیت بیشتری حاصل بشود.
من تمام آشپزخانه را با برگههای لغاتم پر کردم. البته خب یک تعدادی را نوشته بودم اما دو سه روزه دارم تکمیلش میکنم. فکر میکنم این روش در دراز مدت حتما جواب میده. اما کوتاه مدت را هم باید یک کاری بکنم.
چطوری دو سه روزه این حجم از لغت را حفظ کنم؟ چالش جدی من این هست نه چالش گوشه دنج که جایزهاش یک بن ۲۰۰ هزار تومانی است. اما نتوانستم این را توی گروه بگویم.
اصلا آیا نیاز هست آدم برای هر عملکرد خوب و بد خودش به دیگران توضیح دهد؟!
بعد از اینکه چند روز پیش به استاد شفیعی گفتم که خستگی باعث پایین آمدن تمرکزم هست؛ امروز حتی به گروه تحلیل هم سر نزدم. نه کوثرنت؛ نه گروه تحلیل سیاسی؛ نه گروه های بسیج نه گروه مامانها! دلم نمیخواد هیچ کجای این فضای مجازی سرک بکشم. دلم میخواهد توی خانهی خودم باشم و اینجا بنویسم.
دلم میخواهد زمانهایم را صرف یادگیری کنم. فکر میکنم جنگیدن بیهوده؛ برای فعلا کافی باشد.
تو بله یک آقایی قصد دارد تولید محتوا را به مخاطبین آموزش دهد تا بتوانند از قبل آن کسب درامد کنند. گفت میتوانی با تولید محتوا و فروش تبلیغات درامد داشته باشی! با خودم گفتم این رو که خودم بلدم. چطوری میشه بدون هزینه کردن یا با کمترین هزینه؛ کانال را رشد داد؟
گفت با کمپین!
کمپین بزنیم چطوره؟! ما که خوراکمان کمپین زدن هست. میآیی شروع کنیم؟!😏
شاید وقت آن رسیده باشد که با قدرت شروع کنیم به تولید محتوا. همین که محتوا وجود داشته باشد مخاطب هم یافت میشود. فقط کافی است مثل همیشه تلاشهایت فقط برای خدا باشد.
هدف آموزش است. هدف کسب رضایت خداست. دلم میخواهد این بار یک خادم را برای مخاطب به تصویر بکشم که تلاش میکند برای امام رضاجان بهترین باشد. کاش میرفتم مشهد. چقدر دلم برای آقا تنگ شده.
تمرین شبانگاهی
حرکت جوال ذهن
کاش برای کلاس نویسندگی شاگرد داشتم! 🙂
بسم الله
یک وقتهایی هست که حرف برای گفتن زیاد دارم اما هیچی برای نوشتن ندارم.
با یک کامنت و پست که مواجه میشم خیلی چیزها برای گفتن و نوشتن دربارهش به ذهنم میرسه. اما وقتی میام بنویسمش میبینم هیچی نیست.
کلمهها گاهی وقتها از آدم فراریاند. 🙂
نوشتن! نوشتن! و فقط نوشتن!
نوشتن خیلی خوبه میدونی؟! بچههای این دوره و زمانه از بس چیز ننوشتهاند و فقط تو گوشی تایپ کردند الان تو امتحانات پایان ترم یکی از وحشتهاشون این هست که اطلاعاتی که بلدم چطوری بنویسمش؟!
نباید اجازه بدی نوشتن چیزهایی که تو مغزت جاری هست از یادت بره. اگرنه دیگه دچار استحاله فکر میشی. همین طوری محاوره هم شده بنویس. ولی حتما بنویس.
وقتی فکرهاتو و حرفهای درونت رو بنویسی یواش یواش میتونی تحلیل کنی. هر چیزی به ذهنت میرسه شکوفاتر از قبل میشه چون آنها را مینویسی و روش بیشتر فکر میکنی.
البته بهتره به جای تایپ کردن تو کاغذ بنویسی. با مداد سیاه معمولی 🙂 اگرنه نوشتن از یادت میره. 🙂 باور کن!😉
بسمالله
شکلکهایی که توی متنها بوده از بین رفته. جایشان را علامت سوال گرفته. داشتم فکر میکردم وسط نوشتهی فاطمه این همه علامت سوال نبود. من قبلا ویرایشش کرده بودم. حالا اینها از کجا آمده؟
تازه فهمیدم بعد از به روز رسانی بعضی اشکال ایموجی را نشان نمیده.
این خانه هم از بین رفتنی است. بالاخره یک روزی اتفاق میافتد. داشتم فکر میکردم اگر یک روز سرور کوثربلاگ را خاموش کنند چه میشود؟
دنیای من بعد از کوثربلاگ :/
کاش به اهمیت وبلاگها دیگر دوستان هم پیببرند. وبلاگها واقعا از کانالها و گروههای برنامههای دیگر پر اهمیتترند.
راستی!
اگر یک روری گوگل اعتبار خودش را برای سرچ کردن از دست بده و مردم با یک جستجوگر دیگری کار خودشان را ادامه بدهند؛ آن موقع اصول سئوی آن جستجوگرها چطوری است؟ آن موقع هم لازم هست به جستجوگرهای دیگر هم وبلاگ ها را بشناسانیم یا کوثربلاگ باز هم خودش به صورت خودکار این کار را انجام میدهد؟
باید با جستجوگرهای دیگری امتحان کنم. این طور نمیشود.
پ.ن: تمرین صدای ذهن متشوش :))
بسم الله
حرکت جوال ذهن
از دیروز که این اتفاق برای وبلاگ نبشته افتاد و نامش تغییر کرد به نوشته؛ اصلا…
نمیدانم چه بگویم که نگویم بهتر است.
مهدیه میگوید حب الدنیا راس کل خطیئه. معتقد است من گرفتار علاقهای هستم که به این صفحه دارم. اما من فکر میکنم دلم برای زحمتهای از دست رفتهی دوستانم شکست و گرفت.
بالا آوردن یک آدرس تازه خیلی هم سخت نیست. چند بار لینک داخلی بدهیم و چند بار کلید واژه بزنیم احتمالا برطرف میشود. فوقش مجبور باشیم در گوگل دوباره ثبتش میکنیم. مثل همه وبلاگهای بلاگفا که از این عملیاتهای محیرالعقول برایشان انجام میدادیم.
من دوست دارم فکر کنم واقعیت همین است چون در جاهای دیگری دیدم که لینک نبشته ثبت شده بود. مال یک رادیو اینترنتی درباره نویسندگی بود. و یک موسسه انتشاراتی. اما این صدمهای به مطلب ما نمیزد. میشد همان گوشه و کنار چهارتا خط مطلب تبلیغی چهارتا طلبه خانم هم درج بشود. مگر تا حالا پیش نیامده؟
زیاد مهم نیست اما فکر میکنم نام نوشتههای دم صبح خیلی جالب نیست. احتمالا دست به یک تغییر جدی بزنم و یک نام زیبا که با آن آدرس “یکجوری شده” بخورد پیدا کنم. علی ای حال در پی روشن سازی اذهان عمومی درباره تغییر لینک وبلاگ هستم و در پی پراکنده کردن لینک جدیدِ نوشته. فقط برای رضای خدا. اگرنه تلاش برای نوشتن توی این صفحه بیهوده است. فقط سعی میکنم دوباره برگردد توی سرچ گوگل تا نوشتههای رفقا همچنان دیده بشوند. باشد که خدا از سر تقصیر من بگذرد که با طلب کردن این صفحه زمینه نابود شدنش را فراهم کردم.
صرفا یک مشق شبانه بود. جدی نگیرید
بسم الله
افسانه قدیمی ققنوس میگوید ققنوس وقتی زمان مرگش فرا میرسد خودش را به آتش میکشد و از میان خاکسترهای او ققنوس دیگری متولد میشود. برای تو هم حتما این اتفاق خواهد افتاد. نبشتههای دم صبح
امروز داشتم مطالبی پیرامون فضای مجازی مطالعه میکردم که به آمارهای جالبی در این زمینه برخوردم.
بخش زیادی از فعالان فضای مجازی را نویسندگان تشکیل میدهند. یعنی اساساً نویسندگان نفرات اول فعالان فضای مجازی هستند. اما نمیدانم چرا توی کوثرنت هرچه که تلاش میکردیم راه به جایی نمیبرد که عزیزان ما رو بیاورند به نوشتن. معتاد بشوند به قلم زدن. انگار اصول وبلاگ نویسی بعضیهایمان را نویسنده کرده اما خیلیهامان که با تلگرام وارد اینترنت شدیم به جز کپی کردن کار دیگری بلد نیستیم.
نوشتن آیا سخت هست؟
آیا آسان هست؟
آیا در عین سختی آسان است یا بالعکس؟
تاحالا بهش فکر نکرده بودم. چرا بعضی از کاربران فضای مجازی دوست دارند توی این فضا بنویسند اما خیلیهایشان هم میترسند از اینکه حتی یک جواب سلام توی گروه خانوادگی ارسال کنند؟
این ترس از چی هست؟ ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن؟ ترس از مذمت شدن یا ترد شدن؟ ترس از اشتباه کردن؟ ترس از برقراری ارتباط؟ یا چی؟
سنت وبلاگ نویسی سنت خوبی بود. همین صفحات مکرر آموزشی که اکثرا برای رضای خدا نوشته شده و اطلاعات جامعی درباره مسائل مختلف به دست مخاطب میدهد؛ خودش یک برگ برنده برای حاضران در فضای مجازی محسوب میشود. شاید چاره کار رونق گرفتن کوثرنت هم همین باشد. رواج وبلاگ نویسی به جای کانال و گروهداری.
تو ویرگول همه کسانی که مینوشتند یا قبلا وبلاگ نویس بودند یا الان مدیر سایت بودند یا خبرنگار روزنامه. اساسا کسی مینویسد که عاشق نوشتن باشد. اگرنه ترسوها همیشه در لاک دفاعی خودشان باقی میمانند. آنها هیچ روزی جرات این را پیدا نمیکنند که اولین کلمات را کنار هم بچینند و یک متن با محتوای درست و کامل بنویسند چون میترسند.
ترس از نوشتن یا فوبیای نوشتن باعث خشک شدن قلم است. ماهرترین نویسندهها هم اگر فکر کنند با این نوشته قضاوت میشوم؛ هرگز دست به نوشتن نخواهند زد. پس اگر آرزوی این را دارید که یک روزی نویسنده باشید زودتر دست بجنبانید. قفس ترس از نوشتن را برای همیشه بشکنید و فقط بنویسید. حتی آن اوایل اصلا مهم نیست چه چیزی. مهم فقط نوشتن است.
#گتره_نویسی
#تمرین_نوشتن
#نویسندگی
معرفی وبلاگ به موتورهای جستجو
یکی از مهمترین کارهایی که یک وبلاگ نویس همان ابتدای کار باید انجام دهد این است که وبلاگش را به موتورهای جستجو بشناساند.
این امر به پیدا شدن وبلاگ شما در جستجوها کمک میکند.
برای یافته شدن در جستجوهای اینترنتی باید دو نکته را مراعات کنید.
1. آدرس و لینک وبلاگتان را در موتورهای جستجو مثل گوگل معرفی کنید.
2. اسم وبلاگتان و کلمات کلیدی مهم وبلاگ را در همان صفحهی معرفی به موتورهای جستجو درج نمایید.
البته این کارها را کوثربلاگ به صورت سیستمی برای شما انجام داده است. اگر اینجا خانه بسازید به اینها احتیاج ندارید. اما محض اطلاع بلد باشید. ?
حالا #تجربه_نگاری من
وقتی وبلاگ اولم را در موتور جستجوی گوگل و یاهو معرفی میکردم یک کلید واژهی مهم و پرکاربرد برایش در نظر گرفتم اما یک مقدار با محتوایی که مینوشتم همخوانی نداشت.
بله #عشق که البته مثل همیشه معجزه میکند. ? ? ?
البته نه اینکه دروغ گفته باشم. فقط مصداق عشق و عاشقی را طور دیگری تعریف کردم. عشق به مولا و سرور و امام حی و حاضرم حضرت ولی الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.
اولین پست وبلاگم هم همین بود.
میخوای عشق واقعی رو پیدا کنی؟
میخوای واقعا عاشق باشی؟
میخوای به یک عشق پاک برسی؟
میخوای عاشق مولات امام زمان علیه السلام باشی؟
کاری نداره.
اگر هنوز عاشقش نیستی یک تسبیح بردار و صد بار با زبان فارسی بگو
امام زمانم دوستت دارم.
و عشق خودش متولد میشود.
در وبلاگ نویسی، نامی که برای وبلاگتان انتخاب میکنید بسیار اهمیت دارد. باید خاص باشد. ناب باشد. یکییکدانه باشد و خیلی کوتاه و راحت. انقدر که از ذهن هیچ کسی خارج نشود.
باید دنبال کنندگان شما خاطرشان بماند اسم وبلاگ شما چیست تا اگر به صورت اتفاقی شما را گم کرد بتواند دوباره پیدایتان کند. :)
البته اگر واقعا اتفاقی شما را گم کرده باشد.
خوب. با این حساب باید بگویم انتخاب اسامی مذهبی برای وبلاگها چون تکراریست عملا نمیتواند باعث موفقیت شما باشد.
باید آدرس وبلاگ شما با اسم وبلاگتان همخوانی داشته باشد. حالا نگویید مال خودت زمین تا آسمان با حرفهایت فرق دارد. میدانم.
خوب قرار است از تجربیاتم برایتان بنویسم. اگرنه که جذابیت ندارد.
من همین اشتباه را کردم. حالا خودم هم بیشتر اوقات یادم نمیآید آدرس دقیق وبلاگم چیست ☺ شما اشتباه مرا تکرار نکنید. بله
البته وبلاگ بلاگفایم کاملا آدرسش مشهود است. reyhanemahdavi.blogfa.com
فقط یک مقدار زیادی طولانی است. اما در سرچ گوگل پیدا میشود.
البته بهتر است بگویم میشد. چون به خاطر عدم انتشار مطلب، ترند نیست.