گمشده قرون و اعصار
چه شد که کار امت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم به آنجا رسید که ولی خدا را به شهادت رسانید؟
عوامل بسیاری در این مهم دخیل بودند. اما اگر بخواهیم بصورت ریشهای به بررسی این سوال بپردازیم باید بگوییم “نبود ایمان".
زبانهایشان به ذکر لا اله الا الله مشغول بود در حالی که قلبهایشان به این معتقد نبود که تنها باید از این خدای قهار تبعیت کرد. اعمالشان نمازهای طولانی بود اما به این فکر نکرده بودند که رسولی که این نماز را یادمان داده باید در همه زمینهها اطاعت شود. همراه ولی خدا بودند اما ایمان به عصمت او نداشتند. به اینکه ولایت الله همراه اوست. به اینکه اطاعت از ولی، اطاعت از رسول خداست. اطاعت از خداست.
ضعف ایمانی که در بین امت رسول خدا (صلوات الله علیه و آله وسلم) رسوخ کرده بود خودش را همان ساعات ابتدایی پس از درگذشت حضرتش نمایان کرد.
هنوز بدن مطهر رسول خدا (ص) روی زمین بود و علی علیه السلام مشغول تجهیز، که مردم بیایمان در ثقیفه جمع شدند تا سخنان پیامبرشان را به دست فراموشی بسپارند و برای جایگاه خلافت جامعه اسلامی، که رسول الله صلوات الله علیه بارها درباره آن سفارش کرده بود و انتصاب الهی را با اجتماع غدیر مستحکم نموده بود، تصمیم گیری نمایند. تصمیمی شیطانی که از نبود ایمان سرچشمه گرفته بود.
همین نبود ایمان باعث شد اصحاب پیامبر صلوات الله علیه حق دخترش(علیها سلام) درباره فدک را زیرپا بگذارند و هدیهای که پدرش در زمان حیات خود به او بخشیده بود غصب نمایند.
ضعف ایمان همچنان در جامعه رسوخ میکرد. از آستین خلافت عمر بیرون میآمد و فتاوای گمراه کننده در برابر نصّ صریح قرآن میداد. و از دست عثمان جاری میشد و اموال بیتالمال را بین نزدیکان حکومت تقسیم میکرد تا اینکه ظلم شکل دیگری به خود گرفت و بیایمانی عدهای به قتل عثمان انجامید. کاری که امیرالمومنین علی علیه السلام هرگز موافق آن نبود زیرا معتقد بود قتل عثمان سنت زشت خلیفه کشی را در جامعه اسلامی باب میکند.
افراد بیایمان، همانها که گاهی از خدا و رسول و ولی او پیشی میگرفت و گاهی عقب میافتاد. اهمیت ولایت به همین نکته بود. ایمان! همان که خدای عزوجل در قرآن کریم فرمود:” بگو: «شما ایمان نیاورده اید، ولى بگویید اسلام آورده ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!"[1]
همین نکتهی به ظاهر ساده در حکومت پنج سال و اندیِ علوی وصله ناجور شده بود. ضعف ایمان، یک روز افسار شتر همسر رسول خدا را گرفت و یک روز شمشیر بر زمین گذاشت تا با پارههای قرآن بر سر نیزهها نجنگد. یک روز پای حکمیت نشست و یک روز ردای خلافت از تن ولی خدا بیرون کرد.
اما ضعف ایمان به همین بسنده نکرد.
فرق امیر مومنان را در میان سجده نماز شکافت. جگر حسن علیه السلام را پاره پاره در تشت ریخت. سر حسین علیه السلام را بالای نیزه ها برد و سجاد علیه السلام را روانه اسارت کرد. خون صادقین علیهما سلام را ریخت و زهر در جگر موسی بن جعفر و علی ابن موسی علیهما سلام نمود. جواد الائمه(ع) را در تشنگی اش با سم سیراب کرد و علی ابن هادی(ع) را سر برهنه به دار الخلافه کشاند. و سالهای سال حسن ابن علی العسکری علیه السلام را کنج پادگانی زندانی کرد و حالا… .
رمز دعایی که مولایمان امام صادق علیه السلام فرمود برای نجات از گرفتاری آخرالزمان بخوانید، همین یک کلمه است. ایمان! همان گمشده قرون و اعصار، که به خاطرش فرمود:” اللّهمّ عرّفنى نفسک، فانّک ان لم تعرّفنى نفسک لم اعرف نبیک، اللّهمّ عرّفنى رسولک فانّک ان لم تعرّفنى رسولک لم اعرف حجّتک، اللّهمّ عرّفنى حجّتک فانّک ان لم تعرّفنى حجّتک ظَلَلتُ عن دینى.” [2]
و حالا در عصر غیبت آخرین ولی خدا! ضعف ایمان دلهایمان را سخت نمود تا فراموش کنیم امام حی ما سالهای سال است از بیایمانی ما در پس پرده غیبت است. رنجی که قرنها به امام حیمان تحمیل کرده ایم. ضعف ایمان امت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم.
1. سوره مبارکه حجرات آیه 14، ترجمه آیه از آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته
2. الکافى، ج 1، ص 337؛ الغیبة نعمانى، ص 166- 167؛ کمال الدین، ص 342؛ بحار الأنوار، ج 52، ص 146؛ حلیة الابرار، ج 2، ص 443.