این یک ضعف در نظام آموزش کشور اسلامی محسوب میشود که بچه های ما قبل از اینکه احکام دین و قر آن بیاموزند باید ریاضی و علوم و ورزش و زبان بیاموزند.برای آموزش و پرورش ما قرآن زیاد ضروری به نظر نمی آید به همین خاطر مدارس قرآنی از مدارس معمولی جدا شده اند تا هرکس میخواهد قر آن بخواند برود یک مدرسه دیگر.
2-اگر علوم دینی را فرا گرفتی باید بعد از آن به علوم دیگر هم بپر دازی.چون جامعه به افراد مومنی احتیاج دارد که از دین سررشته دارند و در علوم دیگر هم سر آمدند و باید حکومت و کشور اسلامی را بچرخانند.اگر دین داری باعث بشود یک طلبه خودش را از جامعه کنار بکشد این دینداری او کمی ایراد دارد. چه کسی باید برای این مملکت اسلامی کار کند؟ افراد بی دین ؟ منافقانی که همواره به دنبال منافع بیگانگان هستند؟ یا شاید باید از کشور های دیگر نیروی کار آمد بیاید و کشور را مدیریت کند؟
بالاخره این مملکت اسلامی احتیاج به دکتر دارد یا نه؟ دکتر هایی متدین که به بیمار های خود خدا را نشان میدهند بهتر هستند یا دکتر هایی که میگویند دعا کردن فایده ندارد برو دارو هاتو بخور و انقدر خرافاتی نباش؟ وقتی دعایی از حضرت صادق علیه السلام بیان شده برای کاهش دندان درد اگر مومن به آن باشی برایت فایده میکند نیازی به کشیدن آن دندان نیست.اما این فقط ایمان میخواهد نه علم.
اگر معلم های بچه های این مرز و بوم از طلبه های مومن و متعهد و عالم به علوم دیگر باشد چه عیبی دارد؟ بچه هایمان را به چه کسانی سپرده ایم تا برای ما نسل مومن و انقلابی تربیت کنند؟ نسلی که با ماهواره تربیت شده آیا معلم خوبی برای نسلی است که قرار است جامعه امام زمانی تشکیل دهد؟ مارکسیست ها و کمونیست ها و فمنیست ها و کسانی که منکر خدا و روز قیامت هستند اکثر معلم های بچه های ما را تشکیل میدهند. ریاضی با طعم بی حجابی، علوم با طعم انکار قدرت خدا، فیزیک با طعم انکار روز قیامت و آسمان های هفت گانه و عرش خدا،کامپیوتر با طعم زندگی مرفه و غرب زده و خلاصه دینی با طعم کسلی و تنبلی و عقب ماندگی فرهنگی. این است دروسی که معلمان ما به کودکان جامعه اسلامی می آموزند.
روز به روز به بی دینی جامعه ما افزوده میشود.روز به روز جامعه ما به طرف علم گرایی و حذف اعتقادات خدا محوری نزدیک میشود چون معلمانی این درس ها را به فرزندان ما داده اند که خودشان اعتقادی به دین نداشته اند. و این یک دور ناقص است که مدام تکرار میشود.معلمانی که روز به روز از دین جدا میشوند و شاگردانی که روز به روز با دین غریبه میگردند و این دین گریزی تا انتهای جامعه ادامه دارد.
3. اگر هر طلبه و شاگرد مکتب امام صادق علیه السلام هر آنچه در این مکتب می آموزد به نزدیکان خود یاد بدهد کم کم موجی از دین داری به راه می افتد و جامعه را به این سمت و سو میکشاند. اینکه جامعه امروز ما نسبت به جامعه قبل از انقلاب دین گریز تر شده است به این خاطر است که حوزه های علمیه خودشان را از مجالس عزاداری خانگی بیرون کشیده اند و این مساله را به عنوان یک کار پیش پا افتاده تلقی نموده اند.
بانوانی که در حوزه های علمیه آموطش دیده اند اما بعد از کلاس و درس به کنج خانه های خود رفته اند و فقط سعی دارند خودشان را نجات دهند.این معزلی است که ما را دچار بهران کرده است.مادرانی که خود مومن هستند و طلبه بوده اند اما نمیتوانند حتی محیط خانواده خود را ارشاد کنند.
روش های تبلیغ دینی و تربیت دینی آنچیزی هست که حوزه های علمیه خواهران نیاز دارند اما نه به گونه ای که طلبه های آقا کار میکنند. کار زنان مبلغ باید با مهربانی و عطوفت مادرانه همراه باشد و باید خصوصیات زنان و مجالس زنانه در تبلیغ های دینی مد نظر واقع شود. دختری که آرایش میکند و بیرون می آید میخواهد بگوید به من توجه کنید و من را ببینید که من چقدر قشنگ هستم. این یعنی جلوه گری که مخصوص روحیات زنان است. مبلغ باید به این دختر بگوید خدا تورا به خاطر موهای بیرون ریخته و آرایش عذاب میکند؟ این برای روحیه مرد ها فایده میکند ولی زنان را جری تر خواهد کرد. باید به این دختر جوان گفت زیبایی تو فراوان است و لی تو با ارزش تر از این هستی که نگاه های هرزه وجود تو را نا بود کند.
روش های تبلیغی برا ی بانوان باید طراحی و آموزش داده شود و این طلبه های مجهز شده به مجالس بانوان بروند و آنها را هدایت کنند
صفحات: 1· 2