زی طلبگی
بسم الله
دعوت شده بودم برای سخنرانی در مدرسه خودمان. قرار بود برای دوستانم دربارهی ضرورت تبلیغ دین در فضای مجازی صحبت کنم. بعد از یک عمر وبلاگنویسی دینی؛ شاید من هم چیزهایی برای گفتن داشته باشم.
گفتم و گفتم و گفتم تا بالاخره یکی درامد که:” اگر ما از کارهای خودمان بنویسیم ریا نمیشود؟"
ریا؛ کلمهای که خیلی ترسناک است.
اما آیا اینکه نشان بدهیم خانمهای طلبه چطور زندگی میکنند و یا تفکرات دینی آنها باعث بهبود وضعیت زندگی آنهاست؛ این اشکال دارد؟
آدمهای دیگر چطور باید تفکرات خانمهای طلبه را بشناسند؟ حجم بزرگی از مجرد ماندن خانمهای طلبه به خاطر این است که ماهیت این سبک زندگی برای آدمها شناخته شده نیست. اگرنه زندگی کردن با یک خانم طلبه انقدرها هم دور از ذهن و عجیب و غریب نیست.
شاید بشود گفت خانمهای طلبه فقط از محرمات خودداری میکنند و به واجبات اهتمام دارند. اگر این شکل زندگی کردن؛ باب تبع آدمهای نیست؛ عجیبتر است. مثل اینکه بگویی کسی مسلمان است اما نماز خواندن را واجب نداند. روزه گرفتن را واجب نداند. واجبات دین را ترک کند. خب این که دیگر مسلمانی نیست. خانمهای طلبه اندازه یک بند انگشت بیشتر از بقیه آدمها به واجبات دین و محرمات آن تاکید میکنند. شاید حتی بشود گفت؛ نه بیشتر!
یعنی از آن طرف آدمهایی هستند که فکر میکنند خانمهای طلبه باید از خانه خارج نشوند. باید خودشان را شدید بپوشانند و از آدمها خودداری کنند. اما این طور نیست. خانمهای طلبه با اینکه سعی خودشان را میکنند که پایبند به دین و اخلاق باشند؛ اما باز هم ممکن است گاهی وقتها اشتباه کنند.
البته خروج از منزل و رفت و آمد در بازارها را کسی برای هیچ زنی مردود اعلام نکرده که حالا خانمهای طلبه ملزم به این امور باشند.
خلاصه که هیچ وقت سبک زندگی خانمهای طلبه شناخته نشده. حتی بین خود خانمهای طلبه. به نظر میرسد نوشتن درباره این سبک زندگی خیلی هم بد نیست.