خدایان
بسم الله
سریالهایی که تازگی تماشا کردم در زمینهی دین و خدایان بود. این که سریالهای کرهای هم مثل باقی فیلمهای آسیایی از دین سخن به میان آوردهاند یک چیز طبیعی است. ادیان همگی در آسیا شکل گرفتهاند. این قابل درک است که مردم این قاره بیشتر از دیگران درباره خدا بدانند و به آن فکر کنند. سنتها و رسوم مردم در زندگی روزمره گره بزرگی با ایدئولوژی و مکتب فکری و دین آنها خورده.
حالا خب توی سریالهای کرهای کم از این موارد نیست. منتها خدا توی این سریالها چطور معرفی میشود؟ خودش جای بحث دارد.
توی این مدت درباره شمنیزم مطالعه کردم. دربارهی جنگیرهای مسیحی خواندم. دربارهی اعتقادات بودایی مطالعه کردم. به خاطر تماشای دو سریال.
یکی سریال جزیره که داستان تناسخ یک شمن و نجات دنیا توسط او بود و سریال آیدول بهشتی که پیرامون برگزیدهی خدا در یک جهان موازی بود. که البته در انتها این خدا تو زرد از آب درامد و معلوم شد خودش شیطان است. بعد هم معلوم شد اصلا تواناییهای الهی نداشته اما روح خودش را در بدن زن و شوهری به ودیعه گذاشته بود و برگزیدهی خودش را خلق کرده بود. کاهن اعظمی که از روح شیطانی خدای ردرین به وجود آمده اما پاک و معصوم است و توانایی شفا دادن و مقابله با شیاطین را دارد.
ادیان ساختگی یک طرف ماجراست؛ مثل داستان آیدول بهشتی. اعتقاد به ادیانی مثل شمنیزم و بودا و نسخهی معیوبی از مسیحیت خودش چیز دیگری است. اما چیزی که هست این هست که در ابتدا به وجود یک خدا اذعان دارند اما در انتها مرگ آن خدا یا ناکارمدی او را نشان میدهند و یا اصالت را به انسان میدهند.
یعنی تهش همان امانیزم هست.
البته همه اینها تفکرات مردم کره نیست. کره جنوبی حاکمیت لائیک یعنی بیدینی دارد. دینها در کره مورد احترام هستند اما در مناسبات ورود داده نمیشوند. مذهب رسمی و دین رسمی هم که بر اساس آن قوانین زندگی مروم ترتیب اثر داده شده دین بودایی است. اما اکثریت مردم به بیخدایی یعنی آتئیست بودن اعتراف میکنند.
این که این دست تفکرات با سریالها وارد مغز بچههای ما بشود خطرناک است. باید درباره اینها با نوجوان زیاد صحبت کنید. بچه باید بداند خدا کیست و جایگاه پروردگار در زندگی خودش را درک کند و بعد دربارهی تفکرات مردم دنیا بداند تا بتواند به تعمیق باورهای دینی خودش کمک کند.
فقط این طوری هست که از پیمودن راه خطا میتوان جلوگیری کرد.