خانه تکانی
بسم الله
حرکت جوال ذهن
کارها تقریبا در حال تمام شدن هست. نمیدونم امسال میرسم چند روز مانده به عید همه کارها را تمام کنم یا نه؟
پارسال این موقع که چند روزی از روز جهانی زن گذشته بود اینجا دربارهی دغدغهی زنها نوشتم و امسال اصلا دنبال این هم نبودم که بدانم زنان دربارهی روز جهانی خودشان چه میگویند. البته اون گزارش سامانه راهنما جالب توجه بود. افکار فمنیستی همیشه یک سر ماجراست. و البته سر دیگرش ظلمهایی هست که زندگی مدرن به خانمها تحمیل کرده.
مثلا قدیترها خانوادهها با هم زندگی میکردند و بار مسئولیتهای خانه بر روی دوش یک نفر نبود. برای همین تعداد بچهها هم زیاد بود چون قرار نبود همهی کارها را یک نفر انجام بدهد.
به بچه به دید نیروی کار خانواده نگاه میشد. نه کسی که همه باید به خاطر رفاهش کار کنند و او فقط تنبلی کند.
قدیمترها البته درس خواندن مادرها معنی نداشت. کمتر مادری بود که کار بیرون از خانه داشته باشد یا درس بخواند. اما الان یک چیز عادی است که مادر یک جایی مشغول یک کاری باشد. شاید بشود گفت مادری که فقط خانهداری و بچهداری کند الان در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود.
یادم افتاد یکی از خواستگارها که برای دخترها فرستاده بودم گفته بود :” من بدم میاد وقتی اومدم خونه ببینم زن کتاب دستش گرفته باشه.” مخالف ترقی زنان بود یا از کتاب بدش میآمد نمیدانم. اما این را میدانم که همین تفکرت کپک زدهاش باعث شده پیر شود و هنوز کسی پیدا نشده باشد که به او بگوید بابا. هم سن و سالهاش الان دارند جهاز دخترهایشان را آماده میکنند یا به فکر مراسم عروسی پسرهایشان هستند.
مظاهر تمدن با آدم چکار میکنه. نصف شبی جای حرکت جوال ذهن آدم چه چیزها که تو مغزش رژه نمیره. ?
خوب! خونه تکونی هم داره به سلامتی تموم میشه. ? خدایا شکرت که عید دیگری در راهه.