27 مرداد 1398
دارد عید غدیر از راه میرسد و هر روز نبودنت بیشتر از روزهای قبل خودش را نشانم میدهد. چگونه تاب بیاورم روزها و سالها که میرود و تو نیستی؟ عید بیاید و پسر فاطمه در پس پرده غیبت باشد؟ این چه روزگار غریبی است؟ جشن ریاست و امامت و ولایت و ولیعهدی پدر آدم… بیشتر »
نظر دهید »
18 اردیبهشت 1398
السلام علیک حین تُصبِح و تُمسی سلام برتو هنگام صبح و عصر! هنگامهی غروب آفتاب، نیمه شب. نَفَسم. بدون تو چطور زندهام؟ نمیدانم! بیشتر »