19 شهریور 1398
دیشب تاحالا دلم در اطراف حرم اباعبد الله الحسین علیه السلام در حال پرسه زدن است. گاهی سری به ضریح عباس علیه السلام میزند؛ گاهی بین الحرمین، گاهی تل زینبیه و گاهی قتلگاه… آتشی که حسین علیه السلام در دلها برافروخته خاموش نمیشود که هیچ؛ سال به سال… بیشتر »
نظر دهید »
09 مهر 1396
یکی دو شبی هست که مامان جان حال ندار است. دیشب آبجی خانوم بالاخره مجبورش کرد که برود دکتر و آبجی کوچیکه بردش درمانگاه عمار. دختر طلا هم همراهشان رفته بود. دختر طلا تعریف میکرد:” خاله نمیدونی. یه پسره قمه زده بود، سرشو خون برداشته بود. اونوقت با… بیشتر »