بسم الله
السلام علیک یا امیر المومنین
در کتاب احتجاجات جلد2 صفحه 351 دربخش بيست و يكم میخوانیم:
مناظرات اصحاب و اهل زمان امام على بن موسى الرضا عليه السلام درباره اصل امامت:
سيد مرتضى رحمة الله عليه در كتاب فصول مى نويسد: على بن ميثم رحمة الله عليه از ابا الهذيل علاف سؤال كرده، گفت مگر تو معتقد نيستى كه شيطان از تمام كارهاى خوب نهى مى نمايد و به تمام كارهاى بد امر مى كند؟ گفت چرا.
پرسيد ممكن است امر به كار بد بكند ولى كار بد را نشناسد و نهى از كار خوب بكند ولى آن را نشناسد؟ ابو الهذيل جواب داد نه.
على بن ميثم گفت پس شيطان تمام بدى ها و خوبى ها را مى داند. ابو الهذيل در پاسخ گفت همين طور است. على بن ميثم گفت حالا بگو ببينم آيا امام و پيشوايى كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله به او اقتدا مى كنى تمام خوبى ها و بدى ها را مىداند؟
گفت نه. على بن ميثم گفت پس ابليس از امام تو داناتر است. ابو الهذيل نتوانست پاسخى بگويد.
على بن ميثم روز ديگرى به ابو الهذيل گفت بگو ببينم كسى كه اقرار نمايد لعنت به خود كه دروغگوست و گواهى به دروغ داده، آيا شهادت او در اين مقام بر ضرر ديگرى مقبول است؟ ابو الهذيل در پاسخ گفت شهادتش پذيرفته نيست.
ابو الحسن على بن ميثم گفت مگر انصار ادعاى خلافت را براى خود نكردند سپس در همين مورد خود را تكذيب نمودند و گواهى دروغى دادند سپس اقرار بهخلاف ابى بكر كردند و به نفع او شهادت دادند. چگونه پذيرفته مى شود شهادت كسانى كه دروغ بر خود بستند و گواهى به دروغ دادند با اينكه قبلا از تو اقرار گرفتم كه چنين شهادتى قبول نمىشود.
شيخ مى فرمايد اين يك كلام موجز و مختصرى است ولى شرح آن چنين است كه وقتى مخالفين ما در مورد خلافت ابا بكر استدلال به اجماع امت از مهاجر و انصار مىنمايند، خود معترفند كه شهادت انصار باطل است زيرا اقرار نمودند كه ادعاى خلافت براى خودشان ادعاى باطلى بود. با همين تكذيب شهادتشان به امامت ابا بكر باطل مىشود و بى ارزش است. در اين صورت شهادت به امامت ابا بكر منحصر به بعضى از امت مى شود نه همه و ادعاى اجماع باطل مى گردد و هيچ يك از ما و مخالفينمان در اين مطلب ترديد نداريم كه اجماع بعضى از امت دليل بر اثبات ادعاى آنها نيست و ممكن است اشتباه كرده باشند با اين تقريب امامت ابا بكر باطل مى شود طبق ادعاى آنها و دليل بر اين مطلب از هيچ جهت ندارند.
عید همگی کبارک.
ممنون که اینجا سر زدید. یاعلی