24 مهر 1397
بار اولی باشد که بروی عتبات مقدسه ی عراق و یکی به تو گفته باشد تو که روضه خوانی، هرکجا رفتی روضه بخوان؛ حتما قلبت میایستد. وقتی از ماشین پیاده شدم و حرم امیرالمومنین علی علیه السلام را جلوی رویم دیدم داشتم قالب تهی میکردم. جزبه ی مولا مرا گرفته بود.… بیشتر »
1 نظر
20 مهر 1397
من و این جاده انگاری قصه هایمان تمام نمیشوند. فکر کن پیر بشوم و هنوز هم تو این جاده بروم و بیایم و موقع برگشتن دلتنگ بشوم. کی دلتنگیهایم تمام میشود خدا میداند. رادیوی ماشین داشت روضه میخواند و آسمان با آن میگریست و من داشتم با لذت گریه کردنش را… بیشتر »
14 مهر 1397
دارد اربعین فرا میرسد و من دلتنگ تر از هرسالم. یعنی باز هم به کربلا میروم؟ بیشتر »
09 مهر 1397
این عکس غروب آفتاب است در یکی از روزهای اول مهر تو جاده. جاده ها تمامی ندارند علی الخصوص این یکی که یک دنیا بار غصه دارد برای من. این روزها که کاروان اسرا به سوی شام در حرکت اند در دل بچه ها هنگام غروب چه میگذرد؟ شاید از درد ناله میکنند.… بیشتر »